فیک(??Why you)پارت(84)
ا/ت:دقیقاََ
جونگ کوک:سرکش که بودی ولی مطمئن نبودم از این همه بی ادبی
ا/ت:جناب جئون جونگ کوک کمال همنشینی با شما بر من اثر کرده به همین دلیله.( لبخند*)
جونگ کوک:(پوزخند*)واقعاََ؟
ا/ت:یس
جونگ کوک:واقعا که تو..
ا/ت:اوکی اوکی تو راست میگی اصلاََ شکر خوردم بای (رفت*)
جونگ کوک:..............دختره خل (لبخند*)
تهیونگ:(نگاه کردن*)(سرشو روبه سقف برگردوند و چشماشو بست*)
فلش بک به اتاق ا/ت*
ا/ت:چی شده؟
موجیو:الباب
ا/ت:؟
موجیو:عرررررررررررررررررررررررر(زد زیر گریه پرید بغله ا/ت*)
ا/ت:(تعجب*)موجیو؟
موجیو:الباب!!!!!
ا/ت:چته تو؟!
موجیو با چشمای گرد که به زنگ سبزی برگای بهاری درختاست ،در حین اشک ریزی سرش رو بلند کرد و به ا/ت نگاه کرد*(شما خیلی کیوت و مامانی مثله انینه ها تصورش کنید(ادمین الکلیل بارون شد:))
موجیو:الباب
ا/ت:موجیو جون به لب شدم بگو چیشده؟؟؟
موجیو:گردنبندم
ا/ت:گردنبندت چی؟؟
موجیو:گ..گ..گگگگگگمشش کردمممممممممممممم عررررررررررررررررجیغغغغغغغغغغغغ
ا/ت:•_•، همین؟؟؟
موجیو:آلههههه
ا/ت:آی کم تف بکن
موجیو:ببخشید!
ا/ت:آم چیزه خوب چرا گریه میکنی برات یکی میخرم این که گریه کردن نداره
موجیو:الباب اون خیلی خاص بود هیچوقت از خودم دورش نکرده بودم
ا/ت:میدونم،چیزی که خیلی سالها مثله جونت ازش محافظت کردی الان گمش کردی ولی اینم بدون که میتونی بجاش یکی دیگه......
موجیو:اون باعث می شد بلگدیم به گذشته!
ا/ت:.......................
موجیو:............هق.....
ا/ت:چییییییییییییییییییییییییییییی!
فلش بک به راه رو*
ا/ت:موجیو خوب نگاه کن !
موجیو:دارم همین کارو میکنم الباب!
۱ساعت بعد*
ا/ت:آییییییی دارم دیونه میشم!(کشیدم موهاش*)
پس کجاست این لعنتی!!
موجیو:(بی حال افتاد زمین*)
ملدممم خیخیخی
ا/ت:همه جارو گشتیم امَا اثری ازش نیست وقت زیادی هم نمونده برامون ........هوففففف اوفففففف آخه کجاست؟!
موجیو:الباب یکمی آروم صحبّت کنید ممکنه جونگ کوک شی بشنوه!
ا/ت:خیلی خوب مگه چی گفت.........وایسا ببینم ........جونگ کوک.........اتاقه جونگ کوککککککک!
موجیو بلند شو زود باش عه بلندش شو دیگه!
موجیو:چی شد الباب؟؟؟
ا/ت:آخرین باری که تو اتاق جونگ کوک بودیم موقعی بود که رفته بودیم کتاب و برداریم شاید اتفاقی اونجا از گردنت افتاده!
موجیو:چیبیببیببکیتیحزتساوص!
فلش بک به اتاق جونگ کوک*
(پشته در اتاق جونگ کوک*)
ا/ت: ای بخشکی شانس! تو اتاقشه(آروم*)
موجیو:حالا چیکار کنیم الباب؟
ا/ت:(چشماشو ریز کرد و زل زد به جونگ کوک*)
چاره ای جز حمله تحاجمی نیست!
موجیو:چی چی ؟؟؟؟؟!!!!(آروم*)
لایک=حمایت=نظر💜💜💜💜💜💜
جونگ کوک:سرکش که بودی ولی مطمئن نبودم از این همه بی ادبی
ا/ت:جناب جئون جونگ کوک کمال همنشینی با شما بر من اثر کرده به همین دلیله.( لبخند*)
جونگ کوک:(پوزخند*)واقعاََ؟
ا/ت:یس
جونگ کوک:واقعا که تو..
ا/ت:اوکی اوکی تو راست میگی اصلاََ شکر خوردم بای (رفت*)
جونگ کوک:..............دختره خل (لبخند*)
تهیونگ:(نگاه کردن*)(سرشو روبه سقف برگردوند و چشماشو بست*)
فلش بک به اتاق ا/ت*
ا/ت:چی شده؟
موجیو:الباب
ا/ت:؟
موجیو:عرررررررررررررررررررررررر(زد زیر گریه پرید بغله ا/ت*)
ا/ت:(تعجب*)موجیو؟
موجیو:الباب!!!!!
ا/ت:چته تو؟!
موجیو با چشمای گرد که به زنگ سبزی برگای بهاری درختاست ،در حین اشک ریزی سرش رو بلند کرد و به ا/ت نگاه کرد*(شما خیلی کیوت و مامانی مثله انینه ها تصورش کنید(ادمین الکلیل بارون شد:))
موجیو:الباب
ا/ت:موجیو جون به لب شدم بگو چیشده؟؟؟
موجیو:گردنبندم
ا/ت:گردنبندت چی؟؟
موجیو:گ..گ..گگگگگگمشش کردمممممممممممممم عررررررررررررررررجیغغغغغغغغغغغغ
ا/ت:•_•، همین؟؟؟
موجیو:آلههههه
ا/ت:آی کم تف بکن
موجیو:ببخشید!
ا/ت:آم چیزه خوب چرا گریه میکنی برات یکی میخرم این که گریه کردن نداره
موجیو:الباب اون خیلی خاص بود هیچوقت از خودم دورش نکرده بودم
ا/ت:میدونم،چیزی که خیلی سالها مثله جونت ازش محافظت کردی الان گمش کردی ولی اینم بدون که میتونی بجاش یکی دیگه......
موجیو:اون باعث می شد بلگدیم به گذشته!
ا/ت:.......................
موجیو:............هق.....
ا/ت:چییییییییییییییییییییییییییییی!
فلش بک به راه رو*
ا/ت:موجیو خوب نگاه کن !
موجیو:دارم همین کارو میکنم الباب!
۱ساعت بعد*
ا/ت:آییییییی دارم دیونه میشم!(کشیدم موهاش*)
پس کجاست این لعنتی!!
موجیو:(بی حال افتاد زمین*)
ملدممم خیخیخی
ا/ت:همه جارو گشتیم امَا اثری ازش نیست وقت زیادی هم نمونده برامون ........هوففففف اوفففففف آخه کجاست؟!
موجیو:الباب یکمی آروم صحبّت کنید ممکنه جونگ کوک شی بشنوه!
ا/ت:خیلی خوب مگه چی گفت.........وایسا ببینم ........جونگ کوک.........اتاقه جونگ کوککککککک!
موجیو بلند شو زود باش عه بلندش شو دیگه!
موجیو:چی شد الباب؟؟؟
ا/ت:آخرین باری که تو اتاق جونگ کوک بودیم موقعی بود که رفته بودیم کتاب و برداریم شاید اتفاقی اونجا از گردنت افتاده!
موجیو:چیبیببیببکیتیحزتساوص!
فلش بک به اتاق جونگ کوک*
(پشته در اتاق جونگ کوک*)
ا/ت: ای بخشکی شانس! تو اتاقشه(آروم*)
موجیو:حالا چیکار کنیم الباب؟
ا/ت:(چشماشو ریز کرد و زل زد به جونگ کوک*)
چاره ای جز حمله تحاجمی نیست!
موجیو:چی چی ؟؟؟؟؟!!!!(آروم*)
لایک=حمایت=نظر💜💜💜💜💜💜
۸.۹k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.