Part32
چشم های خانوادم با دیدنم از کاسه بیرون زد درسته من رنگ ممنوعه رنگی که هیچ موقع اجازه پوشیدنش رو نداشتیم مگر این که بخوایم علامتی بدیم
رنگ قرمز رنگ مورد علاقم بود زمانی میپوشیدم که به جلسه های مهم میرفتم
و اون علامت انتقامی با حمام خون بود
سر میز نشستیمبا لارا روبهرو بودم و کوک با نامجون نگاه نام رو روی خودم حس میکردم
ولی اهمیت ندادم غذا رو سفارش دادیم ولی مت فقط چند تیکه از استیک و شراب خوردم
لارا:زن داداش این رنگ خیلی بهت میاد
کالیسی:درسته رنگ مورد علاقمه!
لارا:دفعه بعد هماهنگ کنیم ست بپوشیم
نامجون:نمیشه!
لارا:چرا؟
&همه به سمت نامجون برگشتن ولی خواهرش با پوزخند نگاهش میکرد
نامجون:توی خاندان سکرتو رنگ قرمز رنگ ممنوعه هست فقط برای منظور خواس پوشیده میشه
&جمع توی سکوت بود کوک کمی توی فکر رفت و بعد با تردید و شوک به کالیسی نگاه کرد و کالیسی فقط براش پوزخندی زد
پ/ک:نمیدونستم که رنگ ممنوعه هست
ولی برای عروسم خیلی میاد!
کالیسی:ممنون پدر جان هم رنگ خون تو انتخاب کردم وقتی کشتمت ردش روی لباسم معلوم نشه!
&شرابی که کوک میخورد توی گلوش جا خشک کرد
و با شک به زنش نگاه کرد پدر کوک هیچ کلمه ای میدا نمیکرد
کالسی متوجه نگاه های خیره لارا به کوک شده بود از وقتی اومده بودن نگاهش روی پیرهن و صورت کوک میچرخید به طرف کوک چرخید از یقش گرفت و بوسه کوچیکی کنار لبش گذاشت و بعد دکمه های پیرهنشو بست و به کوک تکیه داد و روبه لارا گفت
نامجونا کمی هات و جداب شو تا شوهر مردم رو با چشم نخورن!
&لارا خجالت زده و حرصی سرشو پایین انداخت و کوک هنوز توی شک بود
نامجون: حتما ...بهش فکر میکنم نونا(نگاهی به لارا کرد)
کالیسی:با چندش به لارا نگاه کردم و از سر میز بلند شدم و کوک هم پشت سرم
وارد عمارت شدیم وارد حیاط شدم ویوی حیاط پرتگاه بود موج های دریا به صخره ها میخورد
کوک با دو جام شراب اومد و یکیشو بهم داد به جام نگاه کردم
کالیسی:توش که زهر نریختی؟
دستور جئون بزرگه ؟
رنگ قرمز رنگ مورد علاقم بود زمانی میپوشیدم که به جلسه های مهم میرفتم
و اون علامت انتقامی با حمام خون بود
سر میز نشستیمبا لارا روبهرو بودم و کوک با نامجون نگاه نام رو روی خودم حس میکردم
ولی اهمیت ندادم غذا رو سفارش دادیم ولی مت فقط چند تیکه از استیک و شراب خوردم
لارا:زن داداش این رنگ خیلی بهت میاد
کالیسی:درسته رنگ مورد علاقمه!
لارا:دفعه بعد هماهنگ کنیم ست بپوشیم
نامجون:نمیشه!
لارا:چرا؟
&همه به سمت نامجون برگشتن ولی خواهرش با پوزخند نگاهش میکرد
نامجون:توی خاندان سکرتو رنگ قرمز رنگ ممنوعه هست فقط برای منظور خواس پوشیده میشه
&جمع توی سکوت بود کوک کمی توی فکر رفت و بعد با تردید و شوک به کالیسی نگاه کرد و کالیسی فقط براش پوزخندی زد
پ/ک:نمیدونستم که رنگ ممنوعه هست
ولی برای عروسم خیلی میاد!
کالیسی:ممنون پدر جان هم رنگ خون تو انتخاب کردم وقتی کشتمت ردش روی لباسم معلوم نشه!
&شرابی که کوک میخورد توی گلوش جا خشک کرد
و با شک به زنش نگاه کرد پدر کوک هیچ کلمه ای میدا نمیکرد
کالسی متوجه نگاه های خیره لارا به کوک شده بود از وقتی اومده بودن نگاهش روی پیرهن و صورت کوک میچرخید به طرف کوک چرخید از یقش گرفت و بوسه کوچیکی کنار لبش گذاشت و بعد دکمه های پیرهنشو بست و به کوک تکیه داد و روبه لارا گفت
نامجونا کمی هات و جداب شو تا شوهر مردم رو با چشم نخورن!
&لارا خجالت زده و حرصی سرشو پایین انداخت و کوک هنوز توی شک بود
نامجون: حتما ...بهش فکر میکنم نونا(نگاهی به لارا کرد)
کالیسی:با چندش به لارا نگاه کردم و از سر میز بلند شدم و کوک هم پشت سرم
وارد عمارت شدیم وارد حیاط شدم ویوی حیاط پرتگاه بود موج های دریا به صخره ها میخورد
کوک با دو جام شراب اومد و یکیشو بهم داد به جام نگاه کردم
کالیسی:توش که زهر نریختی؟
دستور جئون بزرگه ؟
۳.۷k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.