مافیای خونی
مافیای خونی
part(26)
ویو هلیا
نشستیم دیدم صدای زنگ در امد منو جیمین باهام رفتم جیمین دستمو گرفت کشوند پشتش
-بیبی دیگه نمیخوام اسیب ببینی
+ددی خب منم نمیخوام اسیب ببینی
-نترس عشقم نمیبینم قربونت برم
+خدانکنه عشقم
درو باز کردیم دیدم میسو با یه مرد امده
-چته هرزه دیگه چی میخوای این کیه؟
*اولش سلام دومن شوهرمه
+خب که چی اینجا چی میخوای
*امدم عذر خواهی کنم
-بکن برو
*میشه بیایم تو
-بیا
+بیا خوش امدید.
*مرسی اونی
+میسو من اونی یا تو من 20 سالمه تو 26 سالته هاااا
*میدونم بابا
ویو میسو
نقشه داشتم هلیا رو بکشم و دروغ گفتم اون شوهرمه اون منو به عنوان زیر خواب خریده و الان دوسم داره ولی شوهرم نیست تصمیم گرفتم وقتی هلیا داره میره اشپزخونه تیغی رو که دارم ور دارم و بزنم رو رگ دست چپش چون رگ دست راستشو زدم بعد بزنم روی گردنش که رگ گردنشم ببرم و بعد یکم به گردنش سم بمالم
*هلی
+هوم
*بیا
الان وقتشه بزنم رو رگ دست چپش جیمین هم اتاقه با اقای لی سوهو
امد جلو منم زدم رو رگ دست چپش
+اخ
*حقته هرزه
بعد زدم رو گردنش که جیغ بدی کشید و صدای تند تند دوییدن جیمین امد منم سریع سمو زدم به زخم گردنش که خونش الوده شه بعد سریع دست سوهو رو گرفتم و فرار کردم
-عوضی اشغال
-هلیا دووم بیار عشقم وا چرا اخه نه رگ گردن نه سم وای هلیا( با داد گریه عربده)
پایان ویو میسو
ویو جیمین
هلیا رو براید استایل بغل کردم
اجوما رو با این ٫ نشون میدم
٫وای پسرم چی شده وای هلیا( گریه)
-میسو عوضی
٫چی
-اجوما لطفا برو دنبالش
٫الان میرم برو بیمارستان تا زنت نمرده
-باش مراقب باش
هلیا رو از دوباره براید استایل بغل کردم بردم تو ماشین و رفتم بیمارستان هنوز خونش بند نیومده بود و منم همش با اشک رانندگی میکردم چون کسی که عاشقشم داره از دستم میره
-دکتررر
/اقای پارک دیگه چیه( راست میگه هر سری دکتررر😂)
-زنم
/نه ببریدش اتاق عمل بدویید
-هلیا دووم بیار عشقم
/اقای پارک شما نباید بیاید
-باش ولی بگو که دووم میاره
/مطمعنم نیستیم
نشستم رو صندلی منتظر تموم زندگیم موندم دیدم دکتر بعد 1 ساعتو نیم امد بیرون
/اقای پارک
-بله
/خانم پارک ............
خماری 😂💔
بچه نگران نباشید من زندم من نمیمیرم 🙂♥
هلیا نمیمیره یه اتفاق میوفته که خوبه ولی غم انگیز 🥺🐣
لایک
کامنت
یادتون نره هااااا🎶🪐
part(26)
ویو هلیا
نشستیم دیدم صدای زنگ در امد منو جیمین باهام رفتم جیمین دستمو گرفت کشوند پشتش
-بیبی دیگه نمیخوام اسیب ببینی
+ددی خب منم نمیخوام اسیب ببینی
-نترس عشقم نمیبینم قربونت برم
+خدانکنه عشقم
درو باز کردیم دیدم میسو با یه مرد امده
-چته هرزه دیگه چی میخوای این کیه؟
*اولش سلام دومن شوهرمه
+خب که چی اینجا چی میخوای
*امدم عذر خواهی کنم
-بکن برو
*میشه بیایم تو
-بیا
+بیا خوش امدید.
*مرسی اونی
+میسو من اونی یا تو من 20 سالمه تو 26 سالته هاااا
*میدونم بابا
ویو میسو
نقشه داشتم هلیا رو بکشم و دروغ گفتم اون شوهرمه اون منو به عنوان زیر خواب خریده و الان دوسم داره ولی شوهرم نیست تصمیم گرفتم وقتی هلیا داره میره اشپزخونه تیغی رو که دارم ور دارم و بزنم رو رگ دست چپش چون رگ دست راستشو زدم بعد بزنم روی گردنش که رگ گردنشم ببرم و بعد یکم به گردنش سم بمالم
*هلی
+هوم
*بیا
الان وقتشه بزنم رو رگ دست چپش جیمین هم اتاقه با اقای لی سوهو
امد جلو منم زدم رو رگ دست چپش
+اخ
*حقته هرزه
بعد زدم رو گردنش که جیغ بدی کشید و صدای تند تند دوییدن جیمین امد منم سریع سمو زدم به زخم گردنش که خونش الوده شه بعد سریع دست سوهو رو گرفتم و فرار کردم
-عوضی اشغال
-هلیا دووم بیار عشقم وا چرا اخه نه رگ گردن نه سم وای هلیا( با داد گریه عربده)
پایان ویو میسو
ویو جیمین
هلیا رو براید استایل بغل کردم
اجوما رو با این ٫ نشون میدم
٫وای پسرم چی شده وای هلیا( گریه)
-میسو عوضی
٫چی
-اجوما لطفا برو دنبالش
٫الان میرم برو بیمارستان تا زنت نمرده
-باش مراقب باش
هلیا رو از دوباره براید استایل بغل کردم بردم تو ماشین و رفتم بیمارستان هنوز خونش بند نیومده بود و منم همش با اشک رانندگی میکردم چون کسی که عاشقشم داره از دستم میره
-دکتررر
/اقای پارک دیگه چیه( راست میگه هر سری دکتررر😂)
-زنم
/نه ببریدش اتاق عمل بدویید
-هلیا دووم بیار عشقم
/اقای پارک شما نباید بیاید
-باش ولی بگو که دووم میاره
/مطمعنم نیستیم
نشستم رو صندلی منتظر تموم زندگیم موندم دیدم دکتر بعد 1 ساعتو نیم امد بیرون
/اقای پارک
-بله
/خانم پارک ............
خماری 😂💔
بچه نگران نباشید من زندم من نمیمیرم 🙂♥
هلیا نمیمیره یه اتفاق میوفته که خوبه ولی غم انگیز 🥺🐣
لایک
کامنت
یادتون نره هااااا🎶🪐
۵.۶k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.