اشتباه اول
اشتباه اول
P20
ویو تهیونگ:
چشماشو که بست منم خواستم برم واسم سوال بود سر بقیه چی اومده پس روی گونش و بوس کردم و آروم بلند شدم درو باز کردم و از پله ها پایین اومدم
آجوما:تهیونگ پسرم چجوری باید باهاش رفتار شه؟
تهیونگ:خیلی خیلی ملایم و نانازی اون خیلی لتمه دیده باید مراقبش باشیم
ویو ات:
حس کردم کسی گونمو بوسید زیر چشمی نگاه کردم تهیونگ از اتاق رفت بیرون از پله ها رفت پایین و با آجوما حرف میزد منم یواشکی از بالای پله ها بهشون گوش میکردم
تهیونگ:اجوما اگه یادت باشه پارسال راجب یکی باهات حرفزدم گفتم که تعقیبش میکنم و
آجوما:و اون این دختره؟
تهیونگ:بله
آجوما:حدس میزدم تهیونگ
تهیونگ:که چی؟
اجوما:که سلیقه تهیونگی که به هیچ وجه به هیچ دختری نگاه نمیکنه همچین دختر ناز و مهربونی باشه
منظورش من بودم؟من دختر ناز مهربونیم؟خوشحالم که اینجوری فکر میکنه
تهیونگ:تو هنوز نشاختیش که اینجوری میگی ببین بشناسیش چی میشه آهان اجوما ا.ت اجازه نداره از خونه بیرون بره و همینطور اجازه نداره سوجو بخوره
اجوما:متوجه شدم
چیییییی؟؟؟؟تو خونه اش زندانیم؟؟؟؟تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ سوجو نخورم؟؟؟اون میخاد رسما منو بکشهههههههه
ا.ت:تهیونگ
تهیونگ:هوم؟
ا.ت:کجا میرین
تهیونگ:تو کی بیدار شدی؟
ا.ت:پرسیدم کجا میری
تهیونگ:ا.ت حالت بهتره؟
اجوما:اعصابشون خط خطی نکن جوابشو بده
تهیونگ:نمیشه از زیر کار در رفت؟
ا.ت:نچچ
تهیونگ:به کارام برسم
ا.ت:چه کاری؟
تهیونگ:کارای مربوط به خودم
ا.ت:منم میام
تهیونگ:نه ا.ت نمیشه
ا.ت:فکر کردی میتونی منو زندانی کنی ها؟؟؟؟فرار میکنم بلاخره کیم تهیونگ(تند تند و پشت سرهم)
تهیونگ:مین ا.ت نفس؟؟؟
ا.ت:به تو چه
تهیونگ:اوکی:)(بچه مظلومم تهیونگ)
P20
ویو تهیونگ:
چشماشو که بست منم خواستم برم واسم سوال بود سر بقیه چی اومده پس روی گونش و بوس کردم و آروم بلند شدم درو باز کردم و از پله ها پایین اومدم
آجوما:تهیونگ پسرم چجوری باید باهاش رفتار شه؟
تهیونگ:خیلی خیلی ملایم و نانازی اون خیلی لتمه دیده باید مراقبش باشیم
ویو ات:
حس کردم کسی گونمو بوسید زیر چشمی نگاه کردم تهیونگ از اتاق رفت بیرون از پله ها رفت پایین و با آجوما حرف میزد منم یواشکی از بالای پله ها بهشون گوش میکردم
تهیونگ:اجوما اگه یادت باشه پارسال راجب یکی باهات حرفزدم گفتم که تعقیبش میکنم و
آجوما:و اون این دختره؟
تهیونگ:بله
آجوما:حدس میزدم تهیونگ
تهیونگ:که چی؟
اجوما:که سلیقه تهیونگی که به هیچ وجه به هیچ دختری نگاه نمیکنه همچین دختر ناز و مهربونی باشه
منظورش من بودم؟من دختر ناز مهربونیم؟خوشحالم که اینجوری فکر میکنه
تهیونگ:تو هنوز نشاختیش که اینجوری میگی ببین بشناسیش چی میشه آهان اجوما ا.ت اجازه نداره از خونه بیرون بره و همینطور اجازه نداره سوجو بخوره
اجوما:متوجه شدم
چیییییی؟؟؟؟تو خونه اش زندانیم؟؟؟؟تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ سوجو نخورم؟؟؟اون میخاد رسما منو بکشهههههههه
ا.ت:تهیونگ
تهیونگ:هوم؟
ا.ت:کجا میرین
تهیونگ:تو کی بیدار شدی؟
ا.ت:پرسیدم کجا میری
تهیونگ:ا.ت حالت بهتره؟
اجوما:اعصابشون خط خطی نکن جوابشو بده
تهیونگ:نمیشه از زیر کار در رفت؟
ا.ت:نچچ
تهیونگ:به کارام برسم
ا.ت:چه کاری؟
تهیونگ:کارای مربوط به خودم
ا.ت:منم میام
تهیونگ:نه ا.ت نمیشه
ا.ت:فکر کردی میتونی منو زندانی کنی ها؟؟؟؟فرار میکنم بلاخره کیم تهیونگ(تند تند و پشت سرهم)
تهیونگ:مین ا.ت نفس؟؟؟
ا.ت:به تو چه
تهیونگ:اوکی:)(بچه مظلومم تهیونگ)
۲.۵k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.