p.t1۴
رزی:و بله شروع کردن به دعوا
اونم چه دعوایی نایونو هیونجین که رید**ده بودن به خودشون🤣🤣
یهو دیدم که صدای یه مرد از پشت سر لیسا اومد
اون جونگ کوک بود که گفت
ج.ک: دعوا بدون من چه گستاخی بزرگی
و دوباره شروع کردن به دعوا
که یهو احساس کردم دستم آزاد شد پشت سرمو نگاه کردم دیدم همون پسر عکاسس
یه کاغذ انداخت رو پامو گفتت
یونگی:هیسسسسسسس(ساکت🤣🤣)
رزی:اون موقع اونقدر وحشی شده بودم که حال دعوا با اون پسررو نداشتم بلندشدمو دستو پای جیسو رو باز کردم و ......... بزن بیرم دعوا🫡🫡
پرش به بیمارستان(پیش ا.ت)
حال نداشتم خیلی ناراحت بودم
کلی از پرستار خاهش کرد که گوشیمو بهم بده آخرش که بهم داد دیدم تو روزنامهی آنلاین اولین خبر عکس منو جونگ کوکه
رفته داخل خبر و بله با کلی دلیل مسخره و قیرموجه میخاست ثابت کنه من ثیقه ی جونگکوکم🤣
تو همین هین که داشتم کامنتاتون میخوندم گرییم گرفت چون کلی بهم حرفای ناجور زده بودن
خون جلوی چشمو گرفت انگار یه جرقه ای تو دلم روشن شد که به کامنتا گفت خفه شید
که یهو در باز شدو فیلیکس با یه دسته گل اومد تو (در باز شدو گل اومد🌷🌷) چون حالم خوب نبود سریع رفتم جلوشو بهش گفتم
ببخشید الان وقت حرف زدن ندارم باماشین اومدی؟ (نفس نفس)
ف:آره چطور(تعجب)
خب همینجا وایسا الان میام
سرمارو از دستم کندمو بدو بدو رفتم سمت بخش خشکشویی بیمارستان
پرستاره داشت لباسامو میبرد
که لباسارو از دستش قاپیدمو فرار کردم رفتم لباسامو پوشیدم دست فیلیکسو گرفتمو بدو بدو پریدم توماشین
من نشستم پشت فرمون و فیلیکسم ماتش برده بود
ف؛چرا اینکارو کردی تو هنوز کامل خوب ن.....
ا.ت:سویچ ماشین کجاستتتتتتتتتت
فیلیکس:تو داشبردههه(ترس)
فیلیکس ویو
سویچو ......
ببخشید دیر شد 🥺🥺
کلی دوستون دارم 😍😍
حمایت فراموش نشه هااااا 🥳
راستی شرط بعدی ۱۲ تا لایک 😐😐
چیه خب تو دو دقیقه هزار نفر میبینن یه دونه لایکم نمیکنن 😑😑گفت اون پرو رو نشن مگرنه فیکلی های من که گلن 🥲🥲
ماچ به کلتون 😊😊
اونم چه دعوایی نایونو هیونجین که رید**ده بودن به خودشون🤣🤣
یهو دیدم که صدای یه مرد از پشت سر لیسا اومد
اون جونگ کوک بود که گفت
ج.ک: دعوا بدون من چه گستاخی بزرگی
و دوباره شروع کردن به دعوا
که یهو احساس کردم دستم آزاد شد پشت سرمو نگاه کردم دیدم همون پسر عکاسس
یه کاغذ انداخت رو پامو گفتت
یونگی:هیسسسسسسس(ساکت🤣🤣)
رزی:اون موقع اونقدر وحشی شده بودم که حال دعوا با اون پسررو نداشتم بلندشدمو دستو پای جیسو رو باز کردم و ......... بزن بیرم دعوا🫡🫡
پرش به بیمارستان(پیش ا.ت)
حال نداشتم خیلی ناراحت بودم
کلی از پرستار خاهش کرد که گوشیمو بهم بده آخرش که بهم داد دیدم تو روزنامهی آنلاین اولین خبر عکس منو جونگ کوکه
رفته داخل خبر و بله با کلی دلیل مسخره و قیرموجه میخاست ثابت کنه من ثیقه ی جونگکوکم🤣
تو همین هین که داشتم کامنتاتون میخوندم گرییم گرفت چون کلی بهم حرفای ناجور زده بودن
خون جلوی چشمو گرفت انگار یه جرقه ای تو دلم روشن شد که به کامنتا گفت خفه شید
که یهو در باز شدو فیلیکس با یه دسته گل اومد تو (در باز شدو گل اومد🌷🌷) چون حالم خوب نبود سریع رفتم جلوشو بهش گفتم
ببخشید الان وقت حرف زدن ندارم باماشین اومدی؟ (نفس نفس)
ف:آره چطور(تعجب)
خب همینجا وایسا الان میام
سرمارو از دستم کندمو بدو بدو رفتم سمت بخش خشکشویی بیمارستان
پرستاره داشت لباسامو میبرد
که لباسارو از دستش قاپیدمو فرار کردم رفتم لباسامو پوشیدم دست فیلیکسو گرفتمو بدو بدو پریدم توماشین
من نشستم پشت فرمون و فیلیکسم ماتش برده بود
ف؛چرا اینکارو کردی تو هنوز کامل خوب ن.....
ا.ت:سویچ ماشین کجاستتتتتتتتتت
فیلیکس:تو داشبردههه(ترس)
فیلیکس ویو
سویچو ......
ببخشید دیر شد 🥺🥺
کلی دوستون دارم 😍😍
حمایت فراموش نشه هااااا 🥳
راستی شرط بعدی ۱۲ تا لایک 😐😐
چیه خب تو دو دقیقه هزار نفر میبینن یه دونه لایکم نمیکنن 😑😑گفت اون پرو رو نشن مگرنه فیکلی های من که گلن 🥲🥲
ماچ به کلتون 😊😊
۲.۵k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.