Fake jimin 💜🦋
Forced Love 💜🦋p5🦋
(بچه ها این پارت اسماته پس خواهشن اگه جنبشو نداری نخون و گزارش نکن🔞⛓️)
ببخشید اگه اسماتم یه کم بد شده 🤭
ا/ت: چی میگی آجوما اااا یعنی باید با جیمین رابطه داشته باشم؟
آجوما: اره اخه یه سری از دشمنای ارباب میخوان تورو بدزدن و مال خودشون کنن تو اگر ماله ارباب شی بهتره تا دشمناش
ا/ت: اما.......
جیمین: آجوماااا
آجوما: بله ارباب
جیمین: حمومو حاضر کن (با لحن اروم)
آجوما: الان.... راستی به ا/ت هم گفتم خیالتون راحت 😉
جیمین: آخ واقن مرسی آجوما
خوشحال بودم که ا/ت میخواست ماله من شه ولی دوست ندلشتم ببینم ماله یکی دیگس
ویو ا/ت:
رفتم بالا دیدم جیمینم اونجاست
ا/ت: جیمین؟!
جیمین: جانم؟!
ا/ت: میشه فقط اروم رابطه داشته باشیم چون دلم درد میگیره!!
جیمین: باشه بیبی من حواسم هست
جیمین ا/ت رو بلند میکنه و میبره حموم وان رو پر میکنه
ا/ت رو میچسبونه به دیوار رو به طور وحشیانه لبای ا/ت رو میخوره ا/تم همراهیش میکنه (نه بدم نیومد اتم دوس داره 🤌😐🤣)
جیمین شروع میگنه به در اوردن لباسای ا/ت کیس مارک دردناکی میزاره و میره به مرحله بعدی... (تسبیحم کو جیمین شیییییی📿😐)
میرن به قسمتی که جیمین میخواد و. ا. ر. د ا/ت کنه
ا/ت: جیمین فقط یواش یواش 😞
جیمین: اوکی بیبی گرل حواسم هست
یک، دو، سه...
با یه ضربه وارد ات میکنه
ا/ت: جیمین درد داره عاحح عومم
جیمین: بیبی گرل الان تموم میشه عوممممممم
جیمین لبای ات رو همون موقع میبوسه تا ناله هاشون تو دهنشون خفه بشه
ویو جیمین:
از ات خیلی خون رفت و فهمیدم که دیگه ماله من شده ات رو بغل کردم گذاشتمش تو وان خودمم نشستم پشتش و دلشو ماساژ دادم...
جیمین: خیلی خوب بودی مرسی ات
ات: عوم
جیمین: راستی یه اعتراف میخوام کنم
ات: چیه؟!
جیمین: خب خب من عاشقت شدم
ات: چیییییی؟!
جیمین: عاشقت شدم دیوونه ـ
ویو ات:
تو شوک بودم نتونستم چیزی بگم گفتم حالا بعدن بهش میگم
اتو بغل کردمو با حوله پوشوندمش و خوابوندمش رو تخت کمکش کردم لباساشو بپوشه و دیدم دلش درد میکنه قرص بهش دادمو خوابوندمش رو تخت و خوابید
منم کنارش خوابم برد.................
ویو شب
(بچه ها این پارت اسماته پس خواهشن اگه جنبشو نداری نخون و گزارش نکن🔞⛓️)
ببخشید اگه اسماتم یه کم بد شده 🤭
ا/ت: چی میگی آجوما اااا یعنی باید با جیمین رابطه داشته باشم؟
آجوما: اره اخه یه سری از دشمنای ارباب میخوان تورو بدزدن و مال خودشون کنن تو اگر ماله ارباب شی بهتره تا دشمناش
ا/ت: اما.......
جیمین: آجوماااا
آجوما: بله ارباب
جیمین: حمومو حاضر کن (با لحن اروم)
آجوما: الان.... راستی به ا/ت هم گفتم خیالتون راحت 😉
جیمین: آخ واقن مرسی آجوما
خوشحال بودم که ا/ت میخواست ماله من شه ولی دوست ندلشتم ببینم ماله یکی دیگس
ویو ا/ت:
رفتم بالا دیدم جیمینم اونجاست
ا/ت: جیمین؟!
جیمین: جانم؟!
ا/ت: میشه فقط اروم رابطه داشته باشیم چون دلم درد میگیره!!
جیمین: باشه بیبی من حواسم هست
جیمین ا/ت رو بلند میکنه و میبره حموم وان رو پر میکنه
ا/ت رو میچسبونه به دیوار رو به طور وحشیانه لبای ا/ت رو میخوره ا/تم همراهیش میکنه (نه بدم نیومد اتم دوس داره 🤌😐🤣)
جیمین شروع میگنه به در اوردن لباسای ا/ت کیس مارک دردناکی میزاره و میره به مرحله بعدی... (تسبیحم کو جیمین شیییییی📿😐)
میرن به قسمتی که جیمین میخواد و. ا. ر. د ا/ت کنه
ا/ت: جیمین فقط یواش یواش 😞
جیمین: اوکی بیبی گرل حواسم هست
یک، دو، سه...
با یه ضربه وارد ات میکنه
ا/ت: جیمین درد داره عاحح عومم
جیمین: بیبی گرل الان تموم میشه عوممممممم
جیمین لبای ات رو همون موقع میبوسه تا ناله هاشون تو دهنشون خفه بشه
ویو جیمین:
از ات خیلی خون رفت و فهمیدم که دیگه ماله من شده ات رو بغل کردم گذاشتمش تو وان خودمم نشستم پشتش و دلشو ماساژ دادم...
جیمین: خیلی خوب بودی مرسی ات
ات: عوم
جیمین: راستی یه اعتراف میخوام کنم
ات: چیه؟!
جیمین: خب خب من عاشقت شدم
ات: چیییییی؟!
جیمین: عاشقت شدم دیوونه ـ
ویو ات:
تو شوک بودم نتونستم چیزی بگم گفتم حالا بعدن بهش میگم
اتو بغل کردمو با حوله پوشوندمش و خوابوندمش رو تخت کمکش کردم لباساشو بپوشه و دیدم دلش درد میکنه قرص بهش دادمو خوابوندمش رو تخت و خوابید
منم کنارش خوابم برد.................
ویو شب
۳۲.۱k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.