عشق زهر آلود (p1)
عشق زهر آلود (p1)
دختر زندگی خیلی خوبی رو تجربه میکرد بعد از اون همه سختی .. بعد از اون همه گریه .. بعد از کلی دل شکستی … بلخره تونسته بود زندگی آرومی رو تجربه کنه …
توی پارک قدم میزد و به ترکه مورده علاقش گوش میداد … همه چیه دنیا براش لذت بخش بود حتی وقتی حالش بد بود بازم سعی میکرد از زندگیش لذت ببره … کی میدونه شاید این دختر دیوونه بود … شایدم راه درست زندگی کردن رو یاد گرفته بود …
همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه با پسری رو به رو شد … پسری که تبدیل شد به همه ی دنیاش .. شد دلیله زنده موندنش ..
زندگیه خوبی باهم داشتن
باهم خوش بودن
باهم میخندیدن
باهم گریه میکردن
باهم روزاشونو میگذروندن
طوری که دختر حسابی وابسته پسر شده بود و حتی نمیتونست تصور کنه که یک روز پسرواز دست بده …
پسر هم همینطور
ولی آیا سرنوشت همینو براشون رقم زده بود ؟
.
.
.
+ لینویا میشه فیلم ببینیم ؟
_ هرچی تو بخای فرشته
+ عاممم پس نظرت چیه اینو ببینیم ؟
_ ترسناک نیست ؟
+ چرا ترسناکه
_ یادت نیس دفه پیش چقد میترسدی ؟ اگه من نبودم که سکته میکردی دختر جون
+ یاااا خب الانم تو هستی اگه بترسم میتونم به بغله گرم و نرم دوست پسرم پناه ببرم
_ «خنده» اوه خیله خب
دختر فیلم رو پلی کرد و تا پایان فیلم تو بغله دوست پسرش قاییم شد .. معتقد بود که بغله پسره مقابلش امن ترین جایه دنیاس و میتونه بهش آرامش بده .. پس از بغل کردن پسر هرگز دست نمیکشید
_ خب بیبی بریم بخاب .. « خنده» چقد زود خابت برد دختر کوچولو
پسر دختر رو بغل کرد و به سمت اتاق مشترکشون رفت دختر رو روی تخت قرار داد و خودش هم کنار تنها عشق زندگیش دراز کشید و اونو به آغوشه گرمش دعوت کرد …
….
دختر زندگی خیلی خوبی رو تجربه میکرد بعد از اون همه سختی .. بعد از اون همه گریه .. بعد از کلی دل شکستی … بلخره تونسته بود زندگی آرومی رو تجربه کنه …
توی پارک قدم میزد و به ترکه مورده علاقش گوش میداد … همه چیه دنیا براش لذت بخش بود حتی وقتی حالش بد بود بازم سعی میکرد از زندگیش لذت ببره … کی میدونه شاید این دختر دیوونه بود … شایدم راه درست زندگی کردن رو یاد گرفته بود …
همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه با پسری رو به رو شد … پسری که تبدیل شد به همه ی دنیاش .. شد دلیله زنده موندنش ..
زندگیه خوبی باهم داشتن
باهم خوش بودن
باهم میخندیدن
باهم گریه میکردن
باهم روزاشونو میگذروندن
طوری که دختر حسابی وابسته پسر شده بود و حتی نمیتونست تصور کنه که یک روز پسرواز دست بده …
پسر هم همینطور
ولی آیا سرنوشت همینو براشون رقم زده بود ؟
.
.
.
+ لینویا میشه فیلم ببینیم ؟
_ هرچی تو بخای فرشته
+ عاممم پس نظرت چیه اینو ببینیم ؟
_ ترسناک نیست ؟
+ چرا ترسناکه
_ یادت نیس دفه پیش چقد میترسدی ؟ اگه من نبودم که سکته میکردی دختر جون
+ یاااا خب الانم تو هستی اگه بترسم میتونم به بغله گرم و نرم دوست پسرم پناه ببرم
_ «خنده» اوه خیله خب
دختر فیلم رو پلی کرد و تا پایان فیلم تو بغله دوست پسرش قاییم شد .. معتقد بود که بغله پسره مقابلش امن ترین جایه دنیاس و میتونه بهش آرامش بده .. پس از بغل کردن پسر هرگز دست نمیکشید
_ خب بیبی بریم بخاب .. « خنده» چقد زود خابت برد دختر کوچولو
پسر دختر رو بغل کرد و به سمت اتاق مشترکشون رفت دختر رو روی تخت قرار داد و خودش هم کنار تنها عشق زندگیش دراز کشید و اونو به آغوشه گرمش دعوت کرد …
….
۶.۲k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.