مافیا ی عاشق

مافیا ی عاشق

p8

که یهو..
ویو ا.ت
شنیدم که ی نفر داره ایفون رو پشت سر هم میزنه سریع رفتم ببینم کیه دیدم کوکه سریع درو باز کردم اومد داخل
کوک: اخی تنها بودی(مست)
ا.ت: وا مگه چه اشکالی داره
کوک: ههه ههههههه(داد مست)
ویو ا.ت
فهمیدم مسته سریع لباساشو دراوردم (منحرف نباشیم لباسشو کند شرتم پاش بود😑)
ا.ت: یالا برو حموم
کوک: گرمههه
ا.ت: میگم گم شو حموم
ا.ت با بدبختی کوک رو برد حموم
ویو ا.ت
لباساشو شستم و وقتی از حموم اومد حالش خوب بود براش ی نودل درست کردم کنارشم براش اب میوه خنک گذاشتم تا سرحال شه
کوک: سشوار کجاست
ا.ت: بگیر
کوک موهاشو خشک کرد
ا.ت: بیا برات شام پختم بخور برو بگیر بکپ
کوک: مرسی
ا.ت: مامان چرا نیومد؟
کوک: نمدونم
ویو ا.ت
کوک داشت غذا میخورد زنگ زدم مامانم
+الو مامان
_الو سلام جانم
+چرا نیومدی؟
_اوم دخترم من ی سفر کاری برام پیش اومده تا 2 هغته دیگه نمیام
+اهان اوک
پایان مکالمه
کوک: ا.تتتت
ا.ت: چه مرگتههه
کوک: به مامان زنگ زدی؟
ا.ت: اری
کوک: چی گف؟
ا.ت: تا دو هفته دیگه نمیاد سفر کاری داره باز
کوک: اوک
ا.ت: برو بکپ
کوک: نه امشب میخوام تهیونگ رو بیارم اینجا بریم بار
ا.ت: گوه خوردی الان از خونه شوتت میکنم بیرونا
کوک: میارممم
ا.ت: گوه خوردییی(داد)
کوک: دلت میادد(خر کیوت)
ا.ت: اوک ولی حق نداری بیای تو اتاقم
کوک: باشهههه
پرش زمانی به زمانی که تهیونگ اومد
ته: سلام
کوک: سلام خوش اومدی
ته: ا.ت کو؟
کوک: اتاقشه
ته: نمیاد؟
کوک: نه
ویو ا.ت
تقریبا مست مست بودن صداشونو میشنیدم
که یهو دستشوییم گرفت از اتاقم اومدم بیرون برم دسشویی که یهو..