دو پارتی ، سوبین
دو پارتی ، سوبین
# درخواستی
ا / ت +
سوبین -
پارت آخر
- بیب چرا داری گریه میکنی؟
+ چیزی نیست ..........
موهات و پشت گوشت میده و اشکات و پاک میکنه .
- نمیخوای به من بگی؟
با لبخند زورکی جواب میدی .
+ باور کن چیزی نیست .
دیگه بهت چیزی نمیگه و شروع میکنید به راه رفتن . میخواستی بهش بگی اما نمیتونستی . یه جورایی از اون پسر جذابی که همه چی برات فراهم میکرد خجالت میکشیدی . اون حق داشت بره سراغ دخترای دیگه چون تو چیزی بجز یه آدم پر خرج براش نبودی . با شنیدن حرفی که زد شکه میشی و سر جات میمونی .
- تو من و با اون دختر دیدی ، درسته؟
سرت و میندازی پایین و زیر لب زمزمه میکنی .
+ آره
اشکات دوباره شروع به ریختن میکنن اما طول نمیکشه که توی بغل گرم سوبین فرو میری .
- باور کن تمام اونا بخاطر شرط بندی سر یه بازی مسخره بود . اگه نه من از اون موقع که بهت قول دادم نزدیک هیچ دختری نشدم .
+ راس میگی؟
- اوهوم
حرفش و باور میکنی چون که پیشتر از این حرفا دوسش داری ، ازش جدا میشی و اشکات و پاک میکنی . لبخندی میزنی و ..........
- دیگه نبینم دوباره گریه کنی هاااااا
خندیدی و سرت و تکون دادی .
دستاش و دور صورتت میزاره و خیلی آروم و نرم لباش و بین لبات اسیر میکنه ........
عر خدااااااااااا 🥲🥲🥲
# درخواستی
ا / ت +
سوبین -
پارت آخر
- بیب چرا داری گریه میکنی؟
+ چیزی نیست ..........
موهات و پشت گوشت میده و اشکات و پاک میکنه .
- نمیخوای به من بگی؟
با لبخند زورکی جواب میدی .
+ باور کن چیزی نیست .
دیگه بهت چیزی نمیگه و شروع میکنید به راه رفتن . میخواستی بهش بگی اما نمیتونستی . یه جورایی از اون پسر جذابی که همه چی برات فراهم میکرد خجالت میکشیدی . اون حق داشت بره سراغ دخترای دیگه چون تو چیزی بجز یه آدم پر خرج براش نبودی . با شنیدن حرفی که زد شکه میشی و سر جات میمونی .
- تو من و با اون دختر دیدی ، درسته؟
سرت و میندازی پایین و زیر لب زمزمه میکنی .
+ آره
اشکات دوباره شروع به ریختن میکنن اما طول نمیکشه که توی بغل گرم سوبین فرو میری .
- باور کن تمام اونا بخاطر شرط بندی سر یه بازی مسخره بود . اگه نه من از اون موقع که بهت قول دادم نزدیک هیچ دختری نشدم .
+ راس میگی؟
- اوهوم
حرفش و باور میکنی چون که پیشتر از این حرفا دوسش داری ، ازش جدا میشی و اشکات و پاک میکنی . لبخندی میزنی و ..........
- دیگه نبینم دوباره گریه کنی هاااااا
خندیدی و سرت و تکون دادی .
دستاش و دور صورتت میزاره و خیلی آروم و نرم لباش و بین لبات اسیر میکنه ........
عر خدااااااااااا 🥲🥲🥲
۱۰.۳k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.