پارت نهمم🌚
ویو ا.ت:
گریم قطع شد
داشت چیکار میکرد ازم جدا شد
دستمو کشید و بلند شدم رفتیم بیرون
تو ماشین نشستیم
جیمین: ا.ت
ا.ت: ........
دیگه هیچی نگفت
جیمین: رسیدیم
در و باز کردم خواستم از ماشین پیاده شم که یکدفعه کشیده شدم تو ماشین
جیمین شروع کرد به بلند خندیدن
به خودم نگاه کردم خاک تو سرم کمربندو باز نکردم
خجالت کشیدم خواستم بازش کنم و که جیمین نزدیکم شد
لبخند رو لبش هنوز داشت
جیمین : ا.ت منو ببخش که یکدفعه اونجوری کردم فقط می خواستم که دیگه گریه نکنی
سرمو تکون دادم که کمر بند و باز کرد و از ماشین پیاده شدیم
فردا صبح*
بلند شدم گوشیمو چک کردم همکلاسی هام منو به جشن دعوت کرده بودن چه عجیب ساعت ۳ جشن بود
به ساعت نگاه کردم ۹بود
هوفففف رفتم پایین جیمین داشت آشپزی میکرد مگه اون الان نباید سر کار باشه!!!
ا.ت: تو نرفتی؟!
جیمین : نه خواستم امروز بمونم خونه
لبخندی زدم که صبحانه رو آورد با هم حرف میزدیم و میخندیدیم
ا.ت: امروز به یه جشن با همکلاسی هام دعوتم می تونم برم؟!
اول اخم کرد و بعد لبخند زد
جیمین: اوهوم میتونی بری ولی مواظب باش و زنگ میزنی تا بیام دنبالت
اوت: واقعا!!!! مرسییی باشههه
ذوق زده تشکری کردم و رفتم بالا تا لباسم رو انتخاب کنم
..............
#فیک
گریم قطع شد
داشت چیکار میکرد ازم جدا شد
دستمو کشید و بلند شدم رفتیم بیرون
تو ماشین نشستیم
جیمین: ا.ت
ا.ت: ........
دیگه هیچی نگفت
جیمین: رسیدیم
در و باز کردم خواستم از ماشین پیاده شم که یکدفعه کشیده شدم تو ماشین
جیمین شروع کرد به بلند خندیدن
به خودم نگاه کردم خاک تو سرم کمربندو باز نکردم
خجالت کشیدم خواستم بازش کنم و که جیمین نزدیکم شد
لبخند رو لبش هنوز داشت
جیمین : ا.ت منو ببخش که یکدفعه اونجوری کردم فقط می خواستم که دیگه گریه نکنی
سرمو تکون دادم که کمر بند و باز کرد و از ماشین پیاده شدیم
فردا صبح*
بلند شدم گوشیمو چک کردم همکلاسی هام منو به جشن دعوت کرده بودن چه عجیب ساعت ۳ جشن بود
به ساعت نگاه کردم ۹بود
هوفففف رفتم پایین جیمین داشت آشپزی میکرد مگه اون الان نباید سر کار باشه!!!
ا.ت: تو نرفتی؟!
جیمین : نه خواستم امروز بمونم خونه
لبخندی زدم که صبحانه رو آورد با هم حرف میزدیم و میخندیدیم
ا.ت: امروز به یه جشن با همکلاسی هام دعوتم می تونم برم؟!
اول اخم کرد و بعد لبخند زد
جیمین: اوهوم میتونی بری ولی مواظب باش و زنگ میزنی تا بیام دنبالت
اوت: واقعا!!!! مرسییی باشههه
ذوق زده تشکری کردم و رفتم بالا تا لباسم رو انتخاب کنم
..............
#فیک
۱۱.۴k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.