خون آشام جذاب من (پارت۲)
+کوک _ا/ت)
+گردنش بوی توت فرنگی میداد خواستم برم نزدیک تر
-هوی چیکار میکنی (دخترم درست حرف بزن عه😐)
+چی ؟
-برادر داری چی کار میکنی
+بیبی تو واقعا خوشبویی
-از این حرفش خجالت کشیدم
+دیدم قرمز شده گفتم بیا بریم شام بخوریم
-میشه بگی چی صدات کنم
+هرچی دوس داری
-خب میگم بهت کوک
+خب حالا بیابریم
-یه جسم گرمی رو تو دستم حس کردم دیدم کوک دست منو گرفته دستم رو کشیدم
+اگه نذاری دستتو بگیرم تنبیهت می کنم
-مثلا می خوای چه غلتی بکنی
آروم آروم نزدیکم شد چسبیدم به دیوار دستای عظلانی شو بغل گوشام گذاشت
+گفت این کارو می کنم
لباشو کوبید رو لبام من دستامو تو هوا تکون می دادم ولی فرقی نکرد آروم لبامو می خورد
-گوه خوردم به قرآن گوه خوردم
کوک لبخند ریزی زد
+هالا وایسا مونده امشب کارت دارم 😈
(خواهرا تسبیح هارو بیارید بالا یه صلوات بلند 📿📿📿)
(بچها یادم رفت که ا/ت از کوک بپرسه کجا بخوابه ساری ساری بچه ها 😔😔)
*ویو ا/ت
کوک بعد شام گفت میرم بخوابم تو ام زود بیا باهات کار دارم بیبی رفتم حموم تا ساعت ۱ تو حموم بودم حولمو پوشیدم رفتم اتاق دیدم کوک خوابه گفتم آخيش هوفف به خیر گذشت لباس پوشیدم رفتم رو تخت نفس گرم کوک به گردنم خورد
+چطوری توله
بلند شدو دکمه هاشو باز کرد
ادامه دارد ......
+گردنش بوی توت فرنگی میداد خواستم برم نزدیک تر
-هوی چیکار میکنی (دخترم درست حرف بزن عه😐)
+چی ؟
-برادر داری چی کار میکنی
+بیبی تو واقعا خوشبویی
-از این حرفش خجالت کشیدم
+دیدم قرمز شده گفتم بیا بریم شام بخوریم
-میشه بگی چی صدات کنم
+هرچی دوس داری
-خب میگم بهت کوک
+خب حالا بیابریم
-یه جسم گرمی رو تو دستم حس کردم دیدم کوک دست منو گرفته دستم رو کشیدم
+اگه نذاری دستتو بگیرم تنبیهت می کنم
-مثلا می خوای چه غلتی بکنی
آروم آروم نزدیکم شد چسبیدم به دیوار دستای عظلانی شو بغل گوشام گذاشت
+گفت این کارو می کنم
لباشو کوبید رو لبام من دستامو تو هوا تکون می دادم ولی فرقی نکرد آروم لبامو می خورد
-گوه خوردم به قرآن گوه خوردم
کوک لبخند ریزی زد
+هالا وایسا مونده امشب کارت دارم 😈
(خواهرا تسبیح هارو بیارید بالا یه صلوات بلند 📿📿📿)
(بچها یادم رفت که ا/ت از کوک بپرسه کجا بخوابه ساری ساری بچه ها 😔😔)
*ویو ا/ت
کوک بعد شام گفت میرم بخوابم تو ام زود بیا باهات کار دارم بیبی رفتم حموم تا ساعت ۱ تو حموم بودم حولمو پوشیدم رفتم اتاق دیدم کوک خوابه گفتم آخيش هوفف به خیر گذشت لباس پوشیدم رفتم رو تخت نفس گرم کوک به گردنم خورد
+چطوری توله
بلند شدو دکمه هاشو باز کرد
ادامه دارد ......
۵.۷k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.