p2
p2
من و کوک لخت بودیم
ا.ت: ایجا کجاست من کجا امدم این کیه؟
(با جیغ گفت)
کوک: چرا جیغ میزنی اه
ات: تو با من چیکار کردی بیشور نمیخوام ببینمت برو از اتاق بیرون گمشو
(با جیغ گفت)
کوک: باشه چرا جیغ میزنی رفتم
و رفت
ات: داشت گریه میکرد من به صورت پدر و مادرم چطور نگاه کنم.
(با گریه گفت)
کوک: از پشت در گفت از کمد لباساتو بپوش و بیا پایین مادر بزرگم میخواد تورو یعنی دوست دخترم را ببینه زود باش بیا
ات: ولی من نمیخوام هر دوتون رو ببینم و من دوست دخترت نیستم بیرو
کوک: در رو باز کرد و گفت لباساتو بپوش زود باش
(با عصبانیت گفت)
ات: ترسید و گفت باشه برو و ولم کن
کوک: گفت زود بیا پایین
ورفت
ات: لباس هایش را پوشید
(یک لباس سیاه پوشید)
و رفت پایین...
من و کوک لخت بودیم
ا.ت: ایجا کجاست من کجا امدم این کیه؟
(با جیغ گفت)
کوک: چرا جیغ میزنی اه
ات: تو با من چیکار کردی بیشور نمیخوام ببینمت برو از اتاق بیرون گمشو
(با جیغ گفت)
کوک: باشه چرا جیغ میزنی رفتم
و رفت
ات: داشت گریه میکرد من به صورت پدر و مادرم چطور نگاه کنم.
(با گریه گفت)
کوک: از پشت در گفت از کمد لباساتو بپوش و بیا پایین مادر بزرگم میخواد تورو یعنی دوست دخترم را ببینه زود باش بیا
ات: ولی من نمیخوام هر دوتون رو ببینم و من دوست دخترت نیستم بیرو
کوک: در رو باز کرد و گفت لباساتو بپوش زود باش
(با عصبانیت گفت)
ات: ترسید و گفت باشه برو و ولم کن
کوک: گفت زود بیا پایین
ورفت
ات: لباس هایش را پوشید
(یک لباس سیاه پوشید)
و رفت پایین...
۳.۳k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.