سناریو
سناریو
وقتی بچتون ی خواهر می خواد
نامی:مگه خیالی نبود خواهرت
بچتون:خیلی بدی بابا( گریه)
نامی:اع ن ن من ک از خدامه
ات:ناجوننننن
جین:چشم
ات:جانم؟!
جیهوپ:ت شبا خوب بخوابی ارزوت براورده می شه
ات:مرت!!!
شوگا:اگه می خوای باید ی مدت بری پیش عمو جیمین
ات:مامان جان از خونه در نمی یای
بچه:ماماننننن( داد و گریه)
جیمین:امروز با کوک میری پارک و کلی خوراکی می تونی بخوری
ات:نخیر نمی ره
ته:فقط شبا ت اتاق ما نیا و صدا خفه کن بزار ت گوشت
ات:چقد خوب بهش فهمودی چ کار می کنیم
بچه:چ کار می کنید؟
ات و ته:😳
کوک:اهم
ات( داد)
ات:مَر.... ن
کوک:عاره
ات:ن
کوک:عاره
(و ادامه دارد)
وقتی بچتون ی خواهر می خواد
نامی:مگه خیالی نبود خواهرت
بچتون:خیلی بدی بابا( گریه)
نامی:اع ن ن من ک از خدامه
ات:ناجوننننن
جین:چشم
ات:جانم؟!
جیهوپ:ت شبا خوب بخوابی ارزوت براورده می شه
ات:مرت!!!
شوگا:اگه می خوای باید ی مدت بری پیش عمو جیمین
ات:مامان جان از خونه در نمی یای
بچه:ماماننننن( داد و گریه)
جیمین:امروز با کوک میری پارک و کلی خوراکی می تونی بخوری
ات:نخیر نمی ره
ته:فقط شبا ت اتاق ما نیا و صدا خفه کن بزار ت گوشت
ات:چقد خوب بهش فهمودی چ کار می کنیم
بچه:چ کار می کنید؟
ات و ته:😳
کوک:اهم
ات( داد)
ات:مَر.... ن
کوک:عاره
ات:ن
کوک:عاره
(و ادامه دارد)
۶.۷k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.