𝑷𝒂𝒓𝒕 21
من اصلا خوب نمیتونستم بخوابم همش فکرم درگیر بود...آه ا/ت بگیر بخواب...
بعد دوساعت پیچیدن در تخت به خود گرمم شد از جام بلند شدم و رفتم توی اشپزخونه یکم اب خوردم ول ایندفعه تونستم بخوابم...
ساعت پنج صبح
از خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم ساعت پنج بود از جام بلند شدم رفتم دستشویی بعدش رفتم ببینم سوزی بیداره یا نه...در زدم جواب نداد فهمیدم خوابه در رو باز کردم با صحنه ای که دیدم میخواستم از خنده منفجر بشم...
(هر سه نقطه ای که میزارم یعنی داره میخنده)
+س...سوزی...بلند شو...
/همم چیه...(خواب آلود و اروم گف)
+بیدار شو...
/به چی میخندی؟
+آخه بلند شو...خودتو تو... آیینه ببین
/مگه چجوری شدم؟
سریع از جاش بلند شد رفت سمت آیینه جیغ شد
/ااااااااااااااااااا....مننننن چراااا اینجورییی شدمممم
+(دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم)
+خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
/زهرمار
+(خندمو قطع کردم )
/خو بیشعور بهم میگفتی
+باش باش بابا چیز نبود که فقط...خخخخ
/مسخره نکن بلند شو برو صبحونه رو بزار منم میام کمکت
+باش باش رفتم
رفتم صبحونه رو آماده کردم و سوزی خودشو مرتب کرد و اومد پیشم
/بهتر شدم
+اره حالا بیا صبحونه بخوریم
/اوک ممنون
نشستیم روی صندلی و شروع کردیم به خوردن صبحونه وقتی تموم شد رفتیم توی اتاقامون و لباسامونو پوشیدیم
/چطور شدم...وای دختر چقد خوشگل شدییی (عکس لباساشون پست بعدی)
+عالی شدی...چشات قشنگ میبینن
/خب بریم
+بریم
از خونه خارج شدیم و سوار ماشین هامون شدیم و به سمت شرکت حرکت کردیم.
شرط ۵ لایک
همین 🗿✨😭😂
بعد دوساعت پیچیدن در تخت به خود گرمم شد از جام بلند شدم و رفتم توی اشپزخونه یکم اب خوردم ول ایندفعه تونستم بخوابم...
ساعت پنج صبح
از خواب بیدار شدم به ساعت نگاه کردم ساعت پنج بود از جام بلند شدم رفتم دستشویی بعدش رفتم ببینم سوزی بیداره یا نه...در زدم جواب نداد فهمیدم خوابه در رو باز کردم با صحنه ای که دیدم میخواستم از خنده منفجر بشم...
(هر سه نقطه ای که میزارم یعنی داره میخنده)
+س...سوزی...بلند شو...
/همم چیه...(خواب آلود و اروم گف)
+بیدار شو...
/به چی میخندی؟
+آخه بلند شو...خودتو تو... آیینه ببین
/مگه چجوری شدم؟
سریع از جاش بلند شد رفت سمت آیینه جیغ شد
/ااااااااااااااااااا....مننننن چراااا اینجورییی شدمممم
+(دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم)
+خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
/زهرمار
+(خندمو قطع کردم )
/خو بیشعور بهم میگفتی
+باش باش بابا چیز نبود که فقط...خخخخ
/مسخره نکن بلند شو برو صبحونه رو بزار منم میام کمکت
+باش باش رفتم
رفتم صبحونه رو آماده کردم و سوزی خودشو مرتب کرد و اومد پیشم
/بهتر شدم
+اره حالا بیا صبحونه بخوریم
/اوک ممنون
نشستیم روی صندلی و شروع کردیم به خوردن صبحونه وقتی تموم شد رفتیم توی اتاقامون و لباسامونو پوشیدیم
/چطور شدم...وای دختر چقد خوشگل شدییی (عکس لباساشون پست بعدی)
+عالی شدی...چشات قشنگ میبینن
/خب بریم
+بریم
از خونه خارج شدیم و سوار ماشین هامون شدیم و به سمت شرکت حرکت کردیم.
شرط ۵ لایک
همین 🗿✨😭😂
۷.۴k
۲۹ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.