یه مافیا نباید عاشق شه ولی....
یه مافیا نباید عاشق شه ولی....
**رسیدن خونه جیمین اتو به اتاقش برد و جیهوپ رفت و سرمشو وصل کرد و از اتاق اومد بیرون نگاهش بهلوسی بود که داره با آجوما غذا درست میکنه و خونه رو جارو میزنه دلش میخواست همون لحظهبهش بگه کارو تموم کنه ولی فکر میکرد جیمین نمیدونه درحالی که جیمین و ات به تموم حرفاشون گوش داده بودن**
×خب...
÷خب😐
×چیشد میگم
÷ها هیچی الان خوابه
×من برمپیشش؟
÷نه بنظرم بزار بخوابه
×راستی اون دختره که ازش خوشت میومد چطور(بلند)
÷چی؟
×(به گوشیش اشاره کرد که به پیاماش نگاه کنه)
**صفحه ی چت**
×اوسکل میخوام ببینم چقد حسوده همین قدرم نمیفهمی؟
÷آها اوکی😄
**پایان چت**
÷ها اونو میگی؟نمیدونم هنوز اعتراف نکردم قرار بود بهش یه گردنبند بدم ولی گردنبنده نیست(بلند)
ویو لوسی:وقتی اون حرفو زد دستام لرزید یعنی دختر دیگه ایو دوست داره؟شایدم منظورش خودمم شاید یادش رفته....بغضم گرفته بود اون بهم قول داده بود فراموش نکنه ولی اون دختری که میگه کیه؟....داشتم ظرفا رو میشستم که یهو یکیش افتاد روی زمینو شکست طوری که صداش کل خونه رو برداشت
٪ب بخشید نمیخواستم بشکنمش از دستم افتاد
آج:حالت خوبه؟چرا رنگت پریده ؟
٪آ آره خوبم فقط با صدای ظرفه شوکه شدم(لبخند ضایع)
آج:برو یکم استراحت کن بعد بیا
٪....
آج:دِ برو دیگه
٪عام باشه(حرفاش با بغضه)
**رسیدن خونه جیمین اتو به اتاقش برد و جیهوپ رفت و سرمشو وصل کرد و از اتاق اومد بیرون نگاهش بهلوسی بود که داره با آجوما غذا درست میکنه و خونه رو جارو میزنه دلش میخواست همون لحظهبهش بگه کارو تموم کنه ولی فکر میکرد جیمین نمیدونه درحالی که جیمین و ات به تموم حرفاشون گوش داده بودن**
×خب...
÷خب😐
×چیشد میگم
÷ها هیچی الان خوابه
×من برمپیشش؟
÷نه بنظرم بزار بخوابه
×راستی اون دختره که ازش خوشت میومد چطور(بلند)
÷چی؟
×(به گوشیش اشاره کرد که به پیاماش نگاه کنه)
**صفحه ی چت**
×اوسکل میخوام ببینم چقد حسوده همین قدرم نمیفهمی؟
÷آها اوکی😄
**پایان چت**
÷ها اونو میگی؟نمیدونم هنوز اعتراف نکردم قرار بود بهش یه گردنبند بدم ولی گردنبنده نیست(بلند)
ویو لوسی:وقتی اون حرفو زد دستام لرزید یعنی دختر دیگه ایو دوست داره؟شایدم منظورش خودمم شاید یادش رفته....بغضم گرفته بود اون بهم قول داده بود فراموش نکنه ولی اون دختری که میگه کیه؟....داشتم ظرفا رو میشستم که یهو یکیش افتاد روی زمینو شکست طوری که صداش کل خونه رو برداشت
٪ب بخشید نمیخواستم بشکنمش از دستم افتاد
آج:حالت خوبه؟چرا رنگت پریده ؟
٪آ آره خوبم فقط با صدای ظرفه شوکه شدم(لبخند ضایع)
آج:برو یکم استراحت کن بعد بیا
٪....
آج:دِ برو دیگه
٪عام باشه(حرفاش با بغضه)
۲.۱k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.