ماهمه مرده ایم
#ماهمه_مرده_ایم
Part 5
_زود باشید پنجره رو ببندید
همه بلند شدن پنجرع رو بستن که صداشون بلند شد که یهو یکیشون اومد داخل
+نهههههه
که یهو سمت چای وون حمله ور شد که مینسو با پا محکم زد تو مله زامبی اون افتاد اتقدر با صندلی زد تو سرش که مرد
=حالت خوبی
+اره ممنون
=قابلی نداشت
بعدش پنجره رو بستن دورهم جمع شدن و فکر میکردن چیکار کنن که یهو هانول گفت
÷بچه ها میتونیم بریم پیشه دکتر کیم(زنه) اون این دارو ها رو درست کرده بود
♡چرا همچین چیزی درست کرده
☆خب مذ چجوری از بین این همه زامبی بریم پیشه دکتر کیم
٪اصلا چجوری بهش اعتماد کنیم
~شاید مارم زامبی کنه
_راست میگه
+بهتره همینجا بمونیم وقتی اوضاع بهتر شد میریم پشت بوم تا امن تر باشه
همه: باشه
بعدش هوا کم کم تاریک میشد صدای زتمبی هاهم کم تر شده بود بچه هاهم سریع اومدن بیرون داشتن میرفتن که یهو
ادامه دارد....
Part 5
_زود باشید پنجره رو ببندید
همه بلند شدن پنجرع رو بستن که صداشون بلند شد که یهو یکیشون اومد داخل
+نهههههه
که یهو سمت چای وون حمله ور شد که مینسو با پا محکم زد تو مله زامبی اون افتاد اتقدر با صندلی زد تو سرش که مرد
=حالت خوبی
+اره ممنون
=قابلی نداشت
بعدش پنجره رو بستن دورهم جمع شدن و فکر میکردن چیکار کنن که یهو هانول گفت
÷بچه ها میتونیم بریم پیشه دکتر کیم(زنه) اون این دارو ها رو درست کرده بود
♡چرا همچین چیزی درست کرده
☆خب مذ چجوری از بین این همه زامبی بریم پیشه دکتر کیم
٪اصلا چجوری بهش اعتماد کنیم
~شاید مارم زامبی کنه
_راست میگه
+بهتره همینجا بمونیم وقتی اوضاع بهتر شد میریم پشت بوم تا امن تر باشه
همه: باشه
بعدش هوا کم کم تاریک میشد صدای زتمبی هاهم کم تر شده بود بچه هاهم سریع اومدن بیرون داشتن میرفتن که یهو
ادامه دارد....
۷۳۸
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.