نقاب دار مشکی
شرطا نرسید ولی گذاشتم
𝙗𝙡𝙖𝙘𝙠 𝙢𝙖𝙨𝙠𝙚𝙙
(𝙋𝙖𝙧𝙩 9)
( تو مدرسه)
سوجین: بچه ها ات ندیدید؟...
میرا: همون ما هم دنبالشیم.....
یونگی: ات رفت خونه....
امیلیا: یعنی چی که رفت خونه.....
یونگی: ( رفت دم گوش امیلیا و ماجرا رو گفت و از کنارش رد شد رفت)
سوجین: چیشد امیلیا.....
امیلیا: ( رفت اروم بهشون گفت).....
میرا: تف.....
جیمین: بچه ها ات رو ندیدید؟....
( جیمین یه نایولن پر از خوراکی دستش بود.....راستی اینو بدونید هر 7 تاشون ماسک دارن همیشه)
سوجین: چطور؟....
جیمین: هیچی فقط میخواستم اینارو بهش بدم....
میرا: اون وقت اینا چین؟....
جیمین: نمیبینی؟.....( خنده کیوت میکنه).....خوراکیه...
امیلیا: خب برای چی میخواستی اینارو بهش بدی؟....
جیمین: همینجوری به عنوان یه دوست....
یونگی: جیمین ات نیستش من بردمش خونه اش.....
جیمین: ( با تعجب)..... تو؟.... چرا چیشده؟...
یونگی: خصوصیه.....
جیمین: اتفاقی که نیوفتاده؟....
یونگی: نه....
جیمین: پس از شما دخترا میخوام اینارو بدید بهش لطفا....
میرا: چقد خود شیرینی میخوای بکنی....
سوجین: والا....
امیلیا: وا چرا اینجوری میکنید مگه چیه..... بده من بهش میدم....
جیمین: خیلی ممنون..... ( نایولن رو داد به امیلیا و بعدش رفت....و امیلیا گذاشت تو کیفش)
تهیونگ: جیمین داداش.....
جیمین: جان....
تهیونگ: عاشق ماشقی چیزی شدی؟....
جیمین: نه.... چطور؟...
تهیونگ: اوهوم..... هیچی همینطوری....
جیمین: اگه منظورت اون دختره است که نه فقط کیوته ازش خوشم میاد.....
تهیونگ: مطمئنی که کیوته؟.... سلیطه اس...
جیمین: نه سلیطه نیست..... فقط جلوی اون دخترا اونجوریه..... وگرنه دختر خوبیه..... شجاع و کیوت و......
تهیونگ: حواست باشه که عاشق نشی....
جیمین: چرا؟....
تهیونگ: داداش..... ( اروم داشت حرف میزد)..... ما گروه خواننده معروف دنیا BTS هستیم...... فعلا برامون دردسره عاشق شدن....
جیمین: مافیا پنهان هم هستیما البته.....
تهیونگ: خب حالا همون.....
جونگ کوک: چی زر میزنید.....
جیمین: چیز خاصی نمیگیم....
تهیونگ: کوکی بنظرم بهتره اینو و یونگی رو از ات دور کنیم......
جونگ کوک: چرا؟.....
تهیونگ: یه موقعه عاشق میشن.....
جونگ کوک: تو که حرف نزنا تو این چند روزه با امیلیا جور شدی....
تهیونگ: تو چی..... با سوجین همش حرف میزنید و میخندید.....
جیمین: خدایا خداوندا اینا اومدن به منو و یونگی هشدار بدن نگو خودشون از ما بدترن..... هعی..... خدا یه شفای خوشگل نصیبتون کنه..... ( جیمین رفتش)
جونگ کوک: ولی حال میده...... ارمی ان میدونستی؟....
تهیونگ: اره..... یکسره امیلیا داره ویدیو های بی تی اس و منو میبینه..... بایسش منم بسوزززز......
جونگ کوک: چه جالب سوجین هم ارمیه هم بایسش منم..... حالا خفه..... ( هردوتاشون میزنن زیر خنده)
ادامه اش تو کامنتا.....
𝙗𝙡𝙖𝙘𝙠 𝙢𝙖𝙨𝙠𝙚𝙙
(𝙋𝙖𝙧𝙩 9)
( تو مدرسه)
سوجین: بچه ها ات ندیدید؟...
میرا: همون ما هم دنبالشیم.....
یونگی: ات رفت خونه....
امیلیا: یعنی چی که رفت خونه.....
یونگی: ( رفت دم گوش امیلیا و ماجرا رو گفت و از کنارش رد شد رفت)
سوجین: چیشد امیلیا.....
امیلیا: ( رفت اروم بهشون گفت).....
میرا: تف.....
جیمین: بچه ها ات رو ندیدید؟....
( جیمین یه نایولن پر از خوراکی دستش بود.....راستی اینو بدونید هر 7 تاشون ماسک دارن همیشه)
سوجین: چطور؟....
جیمین: هیچی فقط میخواستم اینارو بهش بدم....
میرا: اون وقت اینا چین؟....
جیمین: نمیبینی؟.....( خنده کیوت میکنه).....خوراکیه...
امیلیا: خب برای چی میخواستی اینارو بهش بدی؟....
جیمین: همینجوری به عنوان یه دوست....
یونگی: جیمین ات نیستش من بردمش خونه اش.....
جیمین: ( با تعجب)..... تو؟.... چرا چیشده؟...
یونگی: خصوصیه.....
جیمین: اتفاقی که نیوفتاده؟....
یونگی: نه....
جیمین: پس از شما دخترا میخوام اینارو بدید بهش لطفا....
میرا: چقد خود شیرینی میخوای بکنی....
سوجین: والا....
امیلیا: وا چرا اینجوری میکنید مگه چیه..... بده من بهش میدم....
جیمین: خیلی ممنون..... ( نایولن رو داد به امیلیا و بعدش رفت....و امیلیا گذاشت تو کیفش)
تهیونگ: جیمین داداش.....
جیمین: جان....
تهیونگ: عاشق ماشقی چیزی شدی؟....
جیمین: نه.... چطور؟...
تهیونگ: اوهوم..... هیچی همینطوری....
جیمین: اگه منظورت اون دختره است که نه فقط کیوته ازش خوشم میاد.....
تهیونگ: مطمئنی که کیوته؟.... سلیطه اس...
جیمین: نه سلیطه نیست..... فقط جلوی اون دخترا اونجوریه..... وگرنه دختر خوبیه..... شجاع و کیوت و......
تهیونگ: حواست باشه که عاشق نشی....
جیمین: چرا؟....
تهیونگ: داداش..... ( اروم داشت حرف میزد)..... ما گروه خواننده معروف دنیا BTS هستیم...... فعلا برامون دردسره عاشق شدن....
جیمین: مافیا پنهان هم هستیما البته.....
تهیونگ: خب حالا همون.....
جونگ کوک: چی زر میزنید.....
جیمین: چیز خاصی نمیگیم....
تهیونگ: کوکی بنظرم بهتره اینو و یونگی رو از ات دور کنیم......
جونگ کوک: چرا؟.....
تهیونگ: یه موقعه عاشق میشن.....
جونگ کوک: تو که حرف نزنا تو این چند روزه با امیلیا جور شدی....
تهیونگ: تو چی..... با سوجین همش حرف میزنید و میخندید.....
جیمین: خدایا خداوندا اینا اومدن به منو و یونگی هشدار بدن نگو خودشون از ما بدترن..... هعی..... خدا یه شفای خوشگل نصیبتون کنه..... ( جیمین رفتش)
جونگ کوک: ولی حال میده...... ارمی ان میدونستی؟....
تهیونگ: اره..... یکسره امیلیا داره ویدیو های بی تی اس و منو میبینه..... بایسش منم بسوزززز......
جونگ کوک: چه جالب سوجین هم ارمیه هم بایسش منم..... حالا خفه..... ( هردوتاشون میزنن زیر خنده)
ادامه اش تو کامنتا.....
۹.۳k
۱۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.