BOSSS Little Hacker (p12)
جیمین: پس واقعا یادت رفته
ا.ت: چی؟!
جیمین: هه فکر کنم فقط من بودم که به یادت بودم نه!؟
ا.ت: پس منو میشناختی؟
دندون هاشو روهم سابید و منو کوبید به دیوار پشتم
جیمین: اره میشناختی نباید اون وقت ولت میکردم من همون بچه ای بودم که هیچ وقت منو نمیدیدی
من تو رو میخواستم نمی خواستم به جز من به کسی حتی نگاه کنی
خودمو پیشت خوار و خفیف کردم تا یکم بهم توجه کنی تو فقط به اون ح.رو.مزا.ده توجه میکردی و دوست پسر خودت میدونستیش ولی میدونی چیه وقتی منو ول کردی و پیش اون رفتی به خودم قول دادم که اونقدر قوی بشم که حتی برای ل.م.س کردنت هم اجازه نگیرم
ا.ت: ت.......ت.....تو
جیمین: درسته(پوزخند) یادت اومد؟ همون کسی که اون ح.ر.وم.زاده رو جلوی چشمات کشت
نه!!! نه!!!!نمیتونستم باور کنم اون......همون پارک جیمین بود؟!!!!
همون .......وحشی که........
جیمین: فکر کردن بسه حالا که یادت اومد میدونی که یا برای من میشی یا باید با عزرائیل همراه بشی
ت.....ترسیده بودم
حس میکردم تمام خون بدنم خشک شده
فلش بک به گذشته*
با جدیت به صورتش نگاه میکردم اون برای من باید میشد
ولی همش با اون پسره میگرده
بهشون نزدیک شدم و دقیقا پیشش خودمو انداختم زمین
با نگرانی برگشت و بهم نگاه کرد
ا.ت: حالت خوبه؟!!
داشا دارم فیلم نگاه میکنم ولی امروزم پارت بعد رو میزارم پس تا گزاشتن پارت بعد لایککک کنیدددد🤏💀❤️
ا.ت: چی؟!
جیمین: هه فکر کنم فقط من بودم که به یادت بودم نه!؟
ا.ت: پس منو میشناختی؟
دندون هاشو روهم سابید و منو کوبید به دیوار پشتم
جیمین: اره میشناختی نباید اون وقت ولت میکردم من همون بچه ای بودم که هیچ وقت منو نمیدیدی
من تو رو میخواستم نمی خواستم به جز من به کسی حتی نگاه کنی
خودمو پیشت خوار و خفیف کردم تا یکم بهم توجه کنی تو فقط به اون ح.رو.مزا.ده توجه میکردی و دوست پسر خودت میدونستیش ولی میدونی چیه وقتی منو ول کردی و پیش اون رفتی به خودم قول دادم که اونقدر قوی بشم که حتی برای ل.م.س کردنت هم اجازه نگیرم
ا.ت: ت.......ت.....تو
جیمین: درسته(پوزخند) یادت اومد؟ همون کسی که اون ح.ر.وم.زاده رو جلوی چشمات کشت
نه!!! نه!!!!نمیتونستم باور کنم اون......همون پارک جیمین بود؟!!!!
همون .......وحشی که........
جیمین: فکر کردن بسه حالا که یادت اومد میدونی که یا برای من میشی یا باید با عزرائیل همراه بشی
ت.....ترسیده بودم
حس میکردم تمام خون بدنم خشک شده
فلش بک به گذشته*
با جدیت به صورتش نگاه میکردم اون برای من باید میشد
ولی همش با اون پسره میگرده
بهشون نزدیک شدم و دقیقا پیشش خودمو انداختم زمین
با نگرانی برگشت و بهم نگاه کرد
ا.ت: حالت خوبه؟!!
داشا دارم فیلم نگاه میکنم ولی امروزم پارت بعد رو میزارم پس تا گزاشتن پارت بعد لایککک کنیدددد🤏💀❤️
۷.۱k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.