ازش بدم میومد p9

سعید:عشقم این ا/ت آوردم تنها نباشی
سانا:ممنون بیا بزغاله
ا/ت: چرا اینقدر برام خرید کردی
سعید: میخواستم جلو دوست دخترم کم نیاری
و با اشک تمساح از اون جا رفتممم
ویو سعید:من میخواستم تلافی کاری کرد بکنم ولی دیدم گریه می‌کنه سریع رفتم دنبالش
سعید:ا/ت
هر چی گشتم نبود تا دیدم یه جا داشت گریه میکرد
سعید:ا/ت
ا/ت:حالم ازت بهم میخوره الانم زنگ زدم دوست پسرم
مهدی یه دفعه اومد
مهدی:ا/ت حالت خوبه و بغلش کردم.
گذاشتم تو ماشین
ا/ت:داداشمیی
مهدی:خب بگو ببینم دوستش داری
ا/ت:ام شاید هنوز نمیدونم
مهدی:میفهمیم
ویو سعید:حالم از خودم بهم خورد من با قلبش بازی کردم ولی فردا کاری میکنم که ببخشم
ویو ا/ت:از خواب بلند شدم همه کارهای روزانه رو آنجام دادم رفتم مدرسه
رفتم سر کلاس ساعت ۱۱بود
و دیدم در کلاس خورد
استاد: بفرمایید
سعید:ماهان بدو مینو رو ببر
(سعید تو این چند روز با ماهان دوست میشه و بعد ماهان مینو رو هم کراش بودن)
سعید منو رو دوشش گذاشت ماهان مینو رو که یکی کت سعید گرفت.....
لایک:۶
کامنت:۹
بچه ها بعد از این وانشات کی باشه
هر سوالی داشتید لطفاً بهم دایرکت بدید