فیک جانگ کوک(رفتار اشتباه)پارت۵*
از زبان یور :
به جیمینا گفتم برام چندتا ورق و خودکار بیاره یسری چیز میز با امضام نوشتم.
یور:جیمین اینا رو بر بهدشرکت کوک و بگو من می خوام سهامم رو پس بگیرم.
جیمین:اما...
یور:نمی خوای خودم برم.
جیمین:نه نه العان می رم.
جیمین رفت منم داشتم به سقف نگاه می کردم.یهو دیدم به موبایلم پیام اومد پیام رو باز کردم.
باورم نمی شد درست می بینم سوجین بود.
سوجین:
سلام یور.فردا ساعت هفت خونه ی من به مناسبط تولدم منتظرتونم .با کوک عزیز.
پرام پشام برگام.این همون سوجین هست؟
زنگ زدم به کوک.
کوک:جانم
یور :بیا
بعدم قطع کردم یک دقیقه بعد کوک اومد.
کوک:جانم
یور:سوجین گفته فردا بریم خونش برا تولدش.فردا بیا خونه ی خودم دنبالم.ولی فک نکن باهات می مونم فقط و فقط و فقط برا حفظ ابروی توئه بعد این مراسم نه من نه تو فهمیدی.
کوک:ولی...
یور:ولی نداریم....
از زبان کوک:
می دونستم بعدن می تونم راضیش کنم ولی العان وقطش نبود.
از زبان یور فردا:
جیمین اومد کمکم کرد بلندم کرد کوک بازم اینجا بود.
کوک:نمی شه بیای خونه ی من؟
جیمینا:راست می گه اونحا راحت تری هاا
یور:نه نمی شه بعدشم داداش حوصلمو نداری محبور نیستی بیای پیش من می تونی بری.
جیمین :نه نه باشه بریم خونه خودت تو برو سوار ماشین من شو العان میام.
از زبان جیمین:
می دونستم با این اخلاق یور کوک نارحت شده.
جیمین:کوک یور اینطوریه خودش بر می گرده بهت قول می دم.
کوک:می دونم مشکلی نیست.
از زبان یور فردا:
یاعت ۸:۳۹ بود از خواب بلند شدم.حیمین منو از پشت بقل کرده بود بلند شدم رفتم یکم کیک و موچی با هات چاکلت وایت برداستم خوردم برا جیمینا هم کنار گذاشتم.
یهو دیدم جیمین اومد پایین.
یور:صبحونت رو میز هست.
جیمین :مرسی
با هم تا ساعت دو نشستیم با انتی فنم ازدواج کردم دیدیم .
تا اینکه دو تامون گشنمونه رفتم یکم دوکبوکی درست کردم و خوردیم.
ساعت:۵:۳۰ از زبان یور:
پاشدم رفتم لباسم رو عوض کردم(اسلاید۲)یه میکاپ ملیح صورتی کردم البته قبلشم حمام کردم.ساعت۶:۱۵ کوک اومد رفتم سوار ماشینش شدم.بدون هیچ حرفی .همینطوری داشت بهم زول می زد .
یور :تاحالا ادم ندیدی ده رابیوفت دیگه.
کوم:باشه.
رسیدیم اونجا راس یچساعت ۷:۰۰.کوک خودش از قبل یه کادو اماده کرده بود سوجین که کوک رو دید مثل همیشه داد زد عشقم و پرید بقل کوک.
از زبان کوک:
اگر یه درصد قرار بود یور برکرده این سوجین دیگه نمی زاره
(پارت بعدی غم انکیزی کوک روانی می شه)
به جیمینا گفتم برام چندتا ورق و خودکار بیاره یسری چیز میز با امضام نوشتم.
یور:جیمین اینا رو بر بهدشرکت کوک و بگو من می خوام سهامم رو پس بگیرم.
جیمین:اما...
یور:نمی خوای خودم برم.
جیمین:نه نه العان می رم.
جیمین رفت منم داشتم به سقف نگاه می کردم.یهو دیدم به موبایلم پیام اومد پیام رو باز کردم.
باورم نمی شد درست می بینم سوجین بود.
سوجین:
سلام یور.فردا ساعت هفت خونه ی من به مناسبط تولدم منتظرتونم .با کوک عزیز.
پرام پشام برگام.این همون سوجین هست؟
زنگ زدم به کوک.
کوک:جانم
یور :بیا
بعدم قطع کردم یک دقیقه بعد کوک اومد.
کوک:جانم
یور:سوجین گفته فردا بریم خونش برا تولدش.فردا بیا خونه ی خودم دنبالم.ولی فک نکن باهات می مونم فقط و فقط و فقط برا حفظ ابروی توئه بعد این مراسم نه من نه تو فهمیدی.
کوک:ولی...
یور:ولی نداریم....
از زبان کوک:
می دونستم بعدن می تونم راضیش کنم ولی العان وقطش نبود.
از زبان یور فردا:
جیمین اومد کمکم کرد بلندم کرد کوک بازم اینجا بود.
کوک:نمی شه بیای خونه ی من؟
جیمینا:راست می گه اونحا راحت تری هاا
یور:نه نمی شه بعدشم داداش حوصلمو نداری محبور نیستی بیای پیش من می تونی بری.
جیمین :نه نه باشه بریم خونه خودت تو برو سوار ماشین من شو العان میام.
از زبان جیمین:
می دونستم با این اخلاق یور کوک نارحت شده.
جیمین:کوک یور اینطوریه خودش بر می گرده بهت قول می دم.
کوک:می دونم مشکلی نیست.
از زبان یور فردا:
یاعت ۸:۳۹ بود از خواب بلند شدم.حیمین منو از پشت بقل کرده بود بلند شدم رفتم یکم کیک و موچی با هات چاکلت وایت برداستم خوردم برا جیمینا هم کنار گذاشتم.
یهو دیدم جیمین اومد پایین.
یور:صبحونت رو میز هست.
جیمین :مرسی
با هم تا ساعت دو نشستیم با انتی فنم ازدواج کردم دیدیم .
تا اینکه دو تامون گشنمونه رفتم یکم دوکبوکی درست کردم و خوردیم.
ساعت:۵:۳۰ از زبان یور:
پاشدم رفتم لباسم رو عوض کردم(اسلاید۲)یه میکاپ ملیح صورتی کردم البته قبلشم حمام کردم.ساعت۶:۱۵ کوک اومد رفتم سوار ماشینش شدم.بدون هیچ حرفی .همینطوری داشت بهم زول می زد .
یور :تاحالا ادم ندیدی ده رابیوفت دیگه.
کوم:باشه.
رسیدیم اونجا راس یچساعت ۷:۰۰.کوک خودش از قبل یه کادو اماده کرده بود سوجین که کوک رو دید مثل همیشه داد زد عشقم و پرید بقل کوک.
از زبان کوک:
اگر یه درصد قرار بود یور برکرده این سوجین دیگه نمی زاره
(پارت بعدی غم انکیزی کوک روانی می شه)
۵۱.۷k
۲۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.