پارت ۵
پارت ۵
آخرین بغل....:)
(منم مثل اون ولی شروارک )
رفتیم پایین تا از پله ها آمدیم پایین صدای زنگ در
خورد
خدمتکار باز کردو ماهم آروم آروم به سمت در رفتیم
(خانم کیم مامان جین آقای کیم هم باباش خودشم جین)
مین هو_وونهی:سلام خوش آمدید خانم کیم و آقای کیم
و جین🙃
خانم کیم:سلام ممنونم دخترا
مامان: سلام خوش آمدید
بابا:سلام بفرماید
نشستن
بابا:تو خوبی جونگ هی؟!
آقای کیم:ممنونم بابات خوش آمد گویی تون
اره تو خبی؟!
بابا:اره عالییی
پسرم تو خوبی؟!
جین:بله ممنونم
مین هو _وونهی:۱ ۲ ۳
(فوتبال دوستا🤧)
ویو وونهی
از وقتی که آمدیم عمو اینا زیاد میان
و همیشه وقتی پدرم حال جین و میپرسه سه ثانیه بعد میدودن به سمت تلویزیون فوتبال😂
مامان:وونهی میشه لطفا کمی نوشیدنی ببری برا
پدرت و عمو و جین؟!
وونهی:بله مادر
بابا:مرسی دخترم
عمو:ممنونم
جین :اوم تنک
وونهی:خاعش میکنم
آخرین بغل....:)
(منم مثل اون ولی شروارک )
رفتیم پایین تا از پله ها آمدیم پایین صدای زنگ در
خورد
خدمتکار باز کردو ماهم آروم آروم به سمت در رفتیم
(خانم کیم مامان جین آقای کیم هم باباش خودشم جین)
مین هو_وونهی:سلام خوش آمدید خانم کیم و آقای کیم
و جین🙃
خانم کیم:سلام ممنونم دخترا
مامان: سلام خوش آمدید
بابا:سلام بفرماید
نشستن
بابا:تو خوبی جونگ هی؟!
آقای کیم:ممنونم بابات خوش آمد گویی تون
اره تو خبی؟!
بابا:اره عالییی
پسرم تو خوبی؟!
جین:بله ممنونم
مین هو _وونهی:۱ ۲ ۳
(فوتبال دوستا🤧)
ویو وونهی
از وقتی که آمدیم عمو اینا زیاد میان
و همیشه وقتی پدرم حال جین و میپرسه سه ثانیه بعد میدودن به سمت تلویزیون فوتبال😂
مامان:وونهی میشه لطفا کمی نوشیدنی ببری برا
پدرت و عمو و جین؟!
وونهی:بله مادر
بابا:مرسی دخترم
عمو:ممنونم
جین :اوم تنک
وونهی:خاعش میکنم
۱.۲k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.