دوست رویایی پارت ۱
سلام من کیم ا/تم و ۱۹سالمه
دوسال پیش بخاطر شغل پدرم مجبود شدیم به کره مهاجرت کنیم و این خیلی خبر خوبی برای من بود چون میتونستم دوستای مجازیم که تو کره زندگی میکردن رو از نزدیک ببینم
یکی از اون دوستام که باهاش خیلی صمیمی تر از بقیه بودم جونگکوک بود
(جونگکوک ۲۴ سالشه)
(زمان حال)
م ا/ت:بچه بیدار شوووووو امشب مهمون داریم پاشو سریع اتاقتو تمیز کنننن
ا/ت:واییییی باشه بیدار شدم بیدار شد…اععع چرا کتک میزنی
پاشدم رفتم دستشویی و دست و صورتم رو شستم
رفتم سر میز نشستم
ا/ت:راستی این مهمون هایی که امشب دارن میان کین؟(در حال خوردن چایی)
م ا/ت: اقای پارک و همسرش(اقای پارک رئیس شرکتی که بابای ا/ت توش کار میکنه) که یه پسر دارن اسمش جیمینه
ذهن ا/ت :تا اسم جیمین رو برد چایی پرید تو گلوم (جیمین دوست پسر قبلی ا/ت)نزدیک بود خفه شم ،انقدر که سرفه کرده بودم قرمز شدم
م ا/ت:ا/ت حالت خوبه؟؟؟.-.
ا/ت:اره خوبم چیز خاصی نبود چایی پرید تو گلوم
ویو ا/ت :رفتم توی اتاقم و به جونگکوک زنگ زدم …
دوسال پیش بخاطر شغل پدرم مجبود شدیم به کره مهاجرت کنیم و این خیلی خبر خوبی برای من بود چون میتونستم دوستای مجازیم که تو کره زندگی میکردن رو از نزدیک ببینم
یکی از اون دوستام که باهاش خیلی صمیمی تر از بقیه بودم جونگکوک بود
(جونگکوک ۲۴ سالشه)
(زمان حال)
م ا/ت:بچه بیدار شوووووو امشب مهمون داریم پاشو سریع اتاقتو تمیز کنننن
ا/ت:واییییی باشه بیدار شدم بیدار شد…اععع چرا کتک میزنی
پاشدم رفتم دستشویی و دست و صورتم رو شستم
رفتم سر میز نشستم
ا/ت:راستی این مهمون هایی که امشب دارن میان کین؟(در حال خوردن چایی)
م ا/ت: اقای پارک و همسرش(اقای پارک رئیس شرکتی که بابای ا/ت توش کار میکنه) که یه پسر دارن اسمش جیمینه
ذهن ا/ت :تا اسم جیمین رو برد چایی پرید تو گلوم (جیمین دوست پسر قبلی ا/ت)نزدیک بود خفه شم ،انقدر که سرفه کرده بودم قرمز شدم
م ا/ت:ا/ت حالت خوبه؟؟؟.-.
ا/ت:اره خوبم چیز خاصی نبود چایی پرید تو گلوم
ویو ا/ت :رفتم توی اتاقم و به جونگکوک زنگ زدم …
۱۷.۵k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.