دوست پسر مافیای من پارت ۱۷=
دوست پسر مافیای من پارت ۱۷=
از زبان میسو
راست شوکتی ک کوک گفتش مافیا هستش ازش ترسیدم ولی خب واقعا بد جور عاشقش شده بودم تصمیم گرفتم ک بهش اعتماد کنم وقتی هم که گفتش با من زندگی کن اولش نمیخواستم ولی کی بدش میاد پیش عشقش زندگی کنه
پرش زمانی به بعد از صبحانه
=:عاشقم بیا بریم بالا تو اتاق کارم منتظرتم باید باهم حرف بزنيم
+:چرا عزیزم چیزی شده ؟
=:بیا حالا باهم حرف میزنیم
+:باشه میام
رفتم بالا توی اتاق کار کوک کنجکاو بودم ک چیکار داره در زدم رفتم تو
+:بیام تو ؟
=:آره بیا تو
=:بیا بشین اینجا
*کوک رفت نشست روی کاناپه ای ک توی اتاقش داشت کنار میسو
=:خب ببین بیبی از اونجایی ک قراره اینجا زندگی کنی و همینطور دوست دختر منی باید یک سری قانون بزاریم ک اونها رو باید رعایت کنی بیب در غیر این صورت مجبور میشم تنبیهت کنم
+:قانون چیه دیگ این حرفا چیه میزنی تنبیه چی؟
=:حالا بزار بگم بهت
۱_بدون اجازه من حق نداری بری بیرون
۲_هیچ وقت تنهایی حق نداری بری بار
وقتی ک میری بیرون تنهایی نباید زیاد آرایش کنی و لباس باز بپوشی
با دوستای پسرت باید کات کنی و حق نداری نزدیک هیچ پسری بشی هیچ پسری جزو من
یک روز درمیان دوست دارم ک باهم رابطه داشته باشیم تازه به جانگ گفتم ک لباس هات هم از خونتون بیارن حواست باشه بیبی ک اینا رو رعایت کنی وگرنه تنبیه بدی برات انجام میدم من هیچ وقت عصبانی نمیشم مگر اینکه زیر قوانینمون بزنی یا به حرفم گوش ندیو لجبازی کنی
+:ههه کوک دلیل این همه قانونتو نمیفهمم مگ من زندانیم ؟
=:بیبی متاسفم ولی من رو کسی ک مال منه خیلی حساسم
+:ولی آخه
=:اذیتم نکن دیگ(کیوت)
+:خیلی خب قیافتو اونجوری نکن
*بعدش کوک میسو رو گرفت کشید بغلش سرشو پوشید گذاشت رو شونش
از زبان مینسو
با تهیونگ دیشب شب سختی داشتم ک از کارم پشیمون شدم اونم افتضاح بعدش دیگ قرار شد پیش ته زندگی کنم با میسو حرف زدم اونم همینو گفتش
like👍🏻
از زبان میسو
راست شوکتی ک کوک گفتش مافیا هستش ازش ترسیدم ولی خب واقعا بد جور عاشقش شده بودم تصمیم گرفتم ک بهش اعتماد کنم وقتی هم که گفتش با من زندگی کن اولش نمیخواستم ولی کی بدش میاد پیش عشقش زندگی کنه
پرش زمانی به بعد از صبحانه
=:عاشقم بیا بریم بالا تو اتاق کارم منتظرتم باید باهم حرف بزنيم
+:چرا عزیزم چیزی شده ؟
=:بیا حالا باهم حرف میزنیم
+:باشه میام
رفتم بالا توی اتاق کار کوک کنجکاو بودم ک چیکار داره در زدم رفتم تو
+:بیام تو ؟
=:آره بیا تو
=:بیا بشین اینجا
*کوک رفت نشست روی کاناپه ای ک توی اتاقش داشت کنار میسو
=:خب ببین بیبی از اونجایی ک قراره اینجا زندگی کنی و همینطور دوست دختر منی باید یک سری قانون بزاریم ک اونها رو باید رعایت کنی بیب در غیر این صورت مجبور میشم تنبیهت کنم
+:قانون چیه دیگ این حرفا چیه میزنی تنبیه چی؟
=:حالا بزار بگم بهت
۱_بدون اجازه من حق نداری بری بیرون
۲_هیچ وقت تنهایی حق نداری بری بار
وقتی ک میری بیرون تنهایی نباید زیاد آرایش کنی و لباس باز بپوشی
با دوستای پسرت باید کات کنی و حق نداری نزدیک هیچ پسری بشی هیچ پسری جزو من
یک روز درمیان دوست دارم ک باهم رابطه داشته باشیم تازه به جانگ گفتم ک لباس هات هم از خونتون بیارن حواست باشه بیبی ک اینا رو رعایت کنی وگرنه تنبیه بدی برات انجام میدم من هیچ وقت عصبانی نمیشم مگر اینکه زیر قوانینمون بزنی یا به حرفم گوش ندیو لجبازی کنی
+:ههه کوک دلیل این همه قانونتو نمیفهمم مگ من زندانیم ؟
=:بیبی متاسفم ولی من رو کسی ک مال منه خیلی حساسم
+:ولی آخه
=:اذیتم نکن دیگ(کیوت)
+:خیلی خب قیافتو اونجوری نکن
*بعدش کوک میسو رو گرفت کشید بغلش سرشو پوشید گذاشت رو شونش
از زبان مینسو
با تهیونگ دیشب شب سختی داشتم ک از کارم پشیمون شدم اونم افتضاح بعدش دیگ قرار شد پیش ته زندگی کنم با میسو حرف زدم اونم همینو گفتش
like👍🏻
۱۸.۶k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.