من عاشقش شدم ⁴⁴

من عاشقش شدم ⁴⁴
+: واسه ومن خنده ی شیطانی میکنی نه ای شیطون بلا (گرفت قلقلکش کرد)
×: سوجین بسه(خندهههه)
+: اوکی
×: آفرین (نفس نفس)
+: بیا بخوابیم فردا ساعت ۸ صبح باید بیدار شیم
×: اوکی شب بخیر قشنگم
+: شب بخیر عشقم
فردا ساعت ۸ از زبان سوجون:
از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی و کارای لازم و کردم بعدش اومدن سوجین و صدا بزنم دلم نیومد واسه همین رفتم یه صبحانه درست کردم و سوجین و بیدار کردم و باهم صبحانه خوردین بعدش رفتین فرودگاه و بعد کلی انتظار نشستیم تو هواپیما میخواستیم تا رسیدیم برین خونه ی مامان بابام و بهشون بگین که من زنده ام دلم واسشون خیلی تنگ شده بود اما نمیدونستم چجوری بهشون بگم
+: سوجون نیدونم استرس داری اما نگران نباش اونا هم مث من درکت میکنن عزیزم
×: امیدوارم
رسیدیم اونجا و بابام و مامانم با دیدن من شروع کردن گریه و به سوجین گفتن
م.س پ.س: سوجین اینقدر دلمون واسه دخترمون تنگ شده که الآن داریم میبینمش
×: مامان بابا من واقعا زنده ام (و کل داستان و تعریف کرد)




خماریی خوب ۵ تا لایک و ۲ تا کامنت