کازینو
#16
دکتر رو همون دکی مینویسم .
علامت ات : +
علامت جونگکوک :-
-: حالش چطوره دکتر ؟
دکی: مشکلی نداره فقط یه مدت نمیتونه راه بره
چون مدتی که غذا نخورده زخم معده گرفت و ممکنه یه مدت تیر بکشه بسوزه یا خون بالا بیاره . پاشم هم باید باندش عوض بشه اگه هم حموم میرن با کمک یکی برن که اتفاقی براشون نیفته
-: خوبه پولت و زدم به کارتت
دکی: ممنون قربان . تا چند ساعت دیگه هم بهوش میاد .
فلش بک به چند ساعت بعد :
ویو ات : با درد شدیدی که روی ناحیه پام و شکمم حس میکردم بیدار شدم . اولش نشناختم که کجا هستم اما با یاد آوری اتفاقات فهمیدم که توی اتاق بهداشت هستم . با به یاد آوردن اتفاقات اشکی از گوشه چشمم پایین اومد بابا کجایی ببینی به چه حالی افتادم
که در اتاق باز شد و اجوما با یه کاسه دستش اومد داخل و شروع به حرف زدن کرد .
اجوما : بیا ات این سوپ برات خوبه
+: مرسی اجوما
اجوما: راستی ات ارباب تو رو خدمتکار شخصی خودش کرده و تمام کاراش رو از این به بعد تو انجام میدی از خوندن برنامه کاریش گرفته تا دادن قهوه و همچی .
اگه ازت سرپیچی ببینه تنبیه میشی . سوپتو که خوردی اگه تونستی راه بری بیا پایین.
+: چشم .
چرا دست از سرم بر نمیداره خسته شدم . اگه میخواد بکشتم بکشه راحت شم خدمتکار شخصی دیگه واسه چیشه . چون گشنم بود سوپ اجومارو تا آخرش خوردم . از حق نگذریم خیلی خوش مزه بود .
میخواستم ببینم میتونم راه برم یا نه که دیدم زیاد درد ندارم . رفتم پایین که دیدم ارباب با یه نیشخند چندش داره بهم نگاه میکنه . اجوما صدام زد که برای ارباب قهوه ببرم .
****
ادامه دارد ..
غلط املایی اگه داشت ببخشین
دکتر رو همون دکی مینویسم .
علامت ات : +
علامت جونگکوک :-
-: حالش چطوره دکتر ؟
دکی: مشکلی نداره فقط یه مدت نمیتونه راه بره
چون مدتی که غذا نخورده زخم معده گرفت و ممکنه یه مدت تیر بکشه بسوزه یا خون بالا بیاره . پاشم هم باید باندش عوض بشه اگه هم حموم میرن با کمک یکی برن که اتفاقی براشون نیفته
-: خوبه پولت و زدم به کارتت
دکی: ممنون قربان . تا چند ساعت دیگه هم بهوش میاد .
فلش بک به چند ساعت بعد :
ویو ات : با درد شدیدی که روی ناحیه پام و شکمم حس میکردم بیدار شدم . اولش نشناختم که کجا هستم اما با یاد آوری اتفاقات فهمیدم که توی اتاق بهداشت هستم . با به یاد آوردن اتفاقات اشکی از گوشه چشمم پایین اومد بابا کجایی ببینی به چه حالی افتادم
که در اتاق باز شد و اجوما با یه کاسه دستش اومد داخل و شروع به حرف زدن کرد .
اجوما : بیا ات این سوپ برات خوبه
+: مرسی اجوما
اجوما: راستی ات ارباب تو رو خدمتکار شخصی خودش کرده و تمام کاراش رو از این به بعد تو انجام میدی از خوندن برنامه کاریش گرفته تا دادن قهوه و همچی .
اگه ازت سرپیچی ببینه تنبیه میشی . سوپتو که خوردی اگه تونستی راه بری بیا پایین.
+: چشم .
چرا دست از سرم بر نمیداره خسته شدم . اگه میخواد بکشتم بکشه راحت شم خدمتکار شخصی دیگه واسه چیشه . چون گشنم بود سوپ اجومارو تا آخرش خوردم . از حق نگذریم خیلی خوش مزه بود .
میخواستم ببینم میتونم راه برم یا نه که دیدم زیاد درد ندارم . رفتم پایین که دیدم ارباب با یه نیشخند چندش داره بهم نگاه میکنه . اجوما صدام زد که برای ارباب قهوه ببرم .
****
ادامه دارد ..
غلط املایی اگه داشت ببخشین
۶.۰k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.