درساحل ماسه ای باخداقدم میزدم
درساحل ماسه ای باخداقدم میزدم
به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشیهاحرف زده بودیم دوردپابود
وجاهایی که ازسختیهاحرف زده بودیم جای یک ردپا بودبه خداگفتم درسختیهاکنارم نبودی؟گفت آن ردپایی که میبینی من هستم؛تورادرسختیهابه دوش میکشیدم!!
به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشیهاحرف زده بودیم دوردپابود
وجاهایی که ازسختیهاحرف زده بودیم جای یک ردپا بودبه خداگفتم درسختیهاکنارم نبودی؟گفت آن ردپایی که میبینی من هستم؛تورادرسختیهابه دوش میکشیدم!!
۲۶۶
۱۰ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.