Romane پسر عموی من
Romane پسر عموی من
part 7
تصمیم گرفته بودم احساساتمو به کوک اعتراف کنم اینکه دوسش دارم. غذا رو خوردیم و دسر رو سفارش دادیم که کوک توجه ام رو جلب کرد که به لیسا چپ چپ نگاه می کرد دقایقی گذشت که کوک با حرص گفت: _ میرم سرویس بهداشتیو بیام! پشت سرشم لیسا رفت مدتی شده بود که خبری از کوک و لیسا نبود رفتم تا بفهمم چه خبره؟ می خواستم کوک رو صدا بزنم که ناخواسته حرف های کوک و لیسا رو شنیدم _ کوک باور کن طوری که فکر میکنی نیست _ میدونی چیه لیسا تو برام تموم شده ای _ منظورت چیه اگه راجب پارتنرم میگی من از لجه تو با اونم _ ثابت کن _ چطوری؟ _ همین الان میریو همه چیو تموم میکنی _ قبوله منم از تو یه چیزی می خوام اینکه امشب به یه بهونه به هتل همیشه گی _ قبوله
لایک کامنت و فالو یادتون نره
part 7
تصمیم گرفته بودم احساساتمو به کوک اعتراف کنم اینکه دوسش دارم. غذا رو خوردیم و دسر رو سفارش دادیم که کوک توجه ام رو جلب کرد که به لیسا چپ چپ نگاه می کرد دقایقی گذشت که کوک با حرص گفت: _ میرم سرویس بهداشتیو بیام! پشت سرشم لیسا رفت مدتی شده بود که خبری از کوک و لیسا نبود رفتم تا بفهمم چه خبره؟ می خواستم کوک رو صدا بزنم که ناخواسته حرف های کوک و لیسا رو شنیدم _ کوک باور کن طوری که فکر میکنی نیست _ میدونی چیه لیسا تو برام تموم شده ای _ منظورت چیه اگه راجب پارتنرم میگی من از لجه تو با اونم _ ثابت کن _ چطوری؟ _ همین الان میریو همه چیو تموم میکنی _ قبوله منم از تو یه چیزی می خوام اینکه امشب به یه بهونه به هتل همیشه گی _ قبوله
لایک کامنت و فالو یادتون نره
۳.۴k
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.