part1 اسلاید۲جونگی اسلاید۳بورام
(ویو.ات)
هوفففف،خسته شدم.داشتم وسایلمرو جمع میکردم که برم خونه.بورام امروز نیومده بود و خونه مونده بود.از وقتی تهیونگ نیست،باهم توی یه خونه زندگی میکنیم.بهش گفتم امروز رو مراقب جونگی باشه چون امروز آجوما نمیتونه بیاد و ازش مراقبت کنه.امروز برای جونگی باید میرفتم دکتر.برای قلبش...
(پرش زمانی به سهسال قبل)
ا.ت:واقعا میخوای من و این بچه رو بذاری برییییییی؟
تهیونگ:ببخشید ا.ت،اما شغل من و آرمی هام برام خیلی مهمن
ببخشید که دیگه جایی توی قلبم نداری:*)
(پایان فلش بک)
رسیدم خونه، جونگی توی اتاقش همراه با بورام داشتن کارتون میدیدن
جونگی:سلام ماماننن(با ذوق)
ا.ت:سلام جونگی شی
بورام:سلام اونی کوچولو
ا.ت:اممم،مثلا الان من مامان شدمااا
بورام:باشه حالا😂
بورام:مگه نمیخوای برای جونگی بری دکتر(در گوشا.ت و آروم)
ات:ااامممم چرا.میرم
بورام:پس چرا یه راست نرفتی اونجا؟
ا.ت:میخواستم وسایلم رو بزارم و وسایل لازم برای دکتر رو بردارم بعدبرم.
بورام:اوو،باشه
ا.ت:جونگی خداحافظ مامانی.
جونگی:مامان؟میخوای کجا بری؟
ا.ت:امم،یه ذره خرید و کار دارم.میرم بعد یه ساعت میام
جونگی:باشه مامان
بورام و جونگی:خداحافظ
ا.ت:خدافظ
رفتم ماشین رو روشن کردم و رفتم.
{توی بیمارستان}
ا.ت:امم،سلام
مسئول بیمارستان:سلام خانم
ا.ت:برای پسرم وقت گرفته بودم.
م.ب:بله بله با کدوم دکتر؟
ات:با دکتر جانگ.
م.ب:بفرمایید،طبقهی سوم،اتاق ۲۰۹
ا.ت:بله ممنون
رفتم و سوار آسانسور شدم.
(مطب دکتر)
ویو دکتر
د.ج:سلام خانم کیم
ا.ت:سلام خانم جانگ
د.ج:خب میخواستم راجب بیماری قلبی پسرتون باهاتون صحبت کنم...
کپی ممنوع🚫
هوفففف،خسته شدم.داشتم وسایلمرو جمع میکردم که برم خونه.بورام امروز نیومده بود و خونه مونده بود.از وقتی تهیونگ نیست،باهم توی یه خونه زندگی میکنیم.بهش گفتم امروز رو مراقب جونگی باشه چون امروز آجوما نمیتونه بیاد و ازش مراقبت کنه.امروز برای جونگی باید میرفتم دکتر.برای قلبش...
(پرش زمانی به سهسال قبل)
ا.ت:واقعا میخوای من و این بچه رو بذاری برییییییی؟
تهیونگ:ببخشید ا.ت،اما شغل من و آرمی هام برام خیلی مهمن
ببخشید که دیگه جایی توی قلبم نداری:*)
(پایان فلش بک)
رسیدم خونه، جونگی توی اتاقش همراه با بورام داشتن کارتون میدیدن
جونگی:سلام ماماننن(با ذوق)
ا.ت:سلام جونگی شی
بورام:سلام اونی کوچولو
ا.ت:اممم،مثلا الان من مامان شدمااا
بورام:باشه حالا😂
بورام:مگه نمیخوای برای جونگی بری دکتر(در گوشا.ت و آروم)
ات:ااامممم چرا.میرم
بورام:پس چرا یه راست نرفتی اونجا؟
ا.ت:میخواستم وسایلم رو بزارم و وسایل لازم برای دکتر رو بردارم بعدبرم.
بورام:اوو،باشه
ا.ت:جونگی خداحافظ مامانی.
جونگی:مامان؟میخوای کجا بری؟
ا.ت:امم،یه ذره خرید و کار دارم.میرم بعد یه ساعت میام
جونگی:باشه مامان
بورام و جونگی:خداحافظ
ا.ت:خدافظ
رفتم ماشین رو روشن کردم و رفتم.
{توی بیمارستان}
ا.ت:امم،سلام
مسئول بیمارستان:سلام خانم
ا.ت:برای پسرم وقت گرفته بودم.
م.ب:بله بله با کدوم دکتر؟
ات:با دکتر جانگ.
م.ب:بفرمایید،طبقهی سوم،اتاق ۲۰۹
ا.ت:بله ممنون
رفتم و سوار آسانسور شدم.
(مطب دکتر)
ویو دکتر
د.ج:سلام خانم کیم
ا.ت:سلام خانم جانگ
د.ج:خب میخواستم راجب بیماری قلبی پسرتون باهاتون صحبت کنم...
کپی ممنوع🚫
۱۲.۲k
۰۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.