پارت ۳۱
پارت ۳۱
ویو ته
+آقای جئون شما کارت رو کردی ،اما حالا نوبت منه 😈
-چ...چی؟(تعجب)
رفتم سمتش و چسبوندمش به دیوار
انقدر ها هم قدم ازش کوتاه تر نبود
رفتم جلوش و خودم رو نزدیکش کردم ، و بعد رفتم سراغ گردنش
میخواستم اول گردنش رو مزه کنم و بعد برم سراغ لباش ، خیلی دلم تنگه این مزه بود ، اگر نمیرفتم از خونش قطعا زمانی که برگشت این کار رو میکردم!
-اوممممم(ناله های ریز)
همینطور میمکیدم و مزه دلپذیرش رو به خاطر می سپردم
عالی بود ، بعد حدودا ۱۰ مین از گردنش رفتم رو لباش و شروع کردم به خوردن
وحشیانه میمکیدم و اونم گه گداری همراهیم میکرد ...
لذتش وصف ناپذیر بود
همینطور ادامه میدادم تا نفس کم آورد و زد به سینه ام
منم بدون اینکه یک لحظه نفسم در بیاد رفتم رو ترقوه هاش و کیس مارک کردم...
بعد ۴۰ مین لذت و خوش گذرونی اومدم بیرون و کوک هم حموم کرد و اومد... بعدم باهم رفتیم نشستیم نودل خوردیم
+کوک؟!
-جانم؟؟
+میخواستم دوباره بگم ببخشید ، من زیادی حساس شده بودم . اما خب واقعا روت حساسم
-میفهمم بیب
+حواست رو جمع کن کوک ! از این به بعد تو فقط مال منی خب؟؟ اخطار دومم بودها(کیوت)
-چشم بیبی ، دفعه اول هم کاری نکردم
+بوس بده(لباش رو غنچه کرد)
-(کوک هم لباش رو کوبوند رو لبای دوست پسرش)
[بعد یه کیس]
+یااااا ، من منظورم این بود که لپت رو بیاری ، نه لبتو!
-ولی من لپم لبت رو نمیخواست ، لبم لبت رو میخواست (چه لب تو لب شد😐)
با هم رفتیم تو حال
+کوک بیا بازی کنیم.
-چه بازی ؟
+پینگ پونگ
-اوکی!!
ویو کوک
ته پیشنهاد داد پینگ پونگ بازی کنیم و منم قبول کردم ، راستیتش حال میداد
رفتیم و شروع کردیم به بازی ، بعد ۱ ساعت خسته و کوفته رفتیم بالا تو اتاق خواب و خوابیدیم
-بیا بغلم(بم)
+نوموخوام
-ها؟ نمیخوای؟!
+نوچ(کیوت)
-باشه.!
همچینکی ناراحت شدم ، اون ازم میخواد سمت کسی نرم ، حالا خودش نمیاد سمتم؟!
پشت بهش خوابیدم و بالشت رو بغل کردم . بعد ۲ مین دست هاش دورم حلقه شد
+کوک؟
-.....
+کوکی؟؟
-.....
+جونگ کوک؟؟؟
-.....
+برا من ادا در نیار ها ، میدونم خواب نیستی .. برگرد سمتم
-میخوام بخوابم
+یااااااا ببخشید خب(کیوت)
-میخوام بخوابمممم
+باشه(ناراحت)
خواست دستش رو از دورم برداره که دستش رو گرفتم و برگشتم بغلش کردم
بوی تنش و خودش و موهاش و همه چیش دیوونه ام میکرد
باهم دیگه خوابیدیم
ویو ته
+آقای جئون شما کارت رو کردی ،اما حالا نوبت منه 😈
-چ...چی؟(تعجب)
رفتم سمتش و چسبوندمش به دیوار
انقدر ها هم قدم ازش کوتاه تر نبود
رفتم جلوش و خودم رو نزدیکش کردم ، و بعد رفتم سراغ گردنش
میخواستم اول گردنش رو مزه کنم و بعد برم سراغ لباش ، خیلی دلم تنگه این مزه بود ، اگر نمیرفتم از خونش قطعا زمانی که برگشت این کار رو میکردم!
-اوممممم(ناله های ریز)
همینطور میمکیدم و مزه دلپذیرش رو به خاطر می سپردم
عالی بود ، بعد حدودا ۱۰ مین از گردنش رفتم رو لباش و شروع کردم به خوردن
وحشیانه میمکیدم و اونم گه گداری همراهیم میکرد ...
لذتش وصف ناپذیر بود
همینطور ادامه میدادم تا نفس کم آورد و زد به سینه ام
منم بدون اینکه یک لحظه نفسم در بیاد رفتم رو ترقوه هاش و کیس مارک کردم...
بعد ۴۰ مین لذت و خوش گذرونی اومدم بیرون و کوک هم حموم کرد و اومد... بعدم باهم رفتیم نشستیم نودل خوردیم
+کوک؟!
-جانم؟؟
+میخواستم دوباره بگم ببخشید ، من زیادی حساس شده بودم . اما خب واقعا روت حساسم
-میفهمم بیب
+حواست رو جمع کن کوک ! از این به بعد تو فقط مال منی خب؟؟ اخطار دومم بودها(کیوت)
-چشم بیبی ، دفعه اول هم کاری نکردم
+بوس بده(لباش رو غنچه کرد)
-(کوک هم لباش رو کوبوند رو لبای دوست پسرش)
[بعد یه کیس]
+یااااا ، من منظورم این بود که لپت رو بیاری ، نه لبتو!
-ولی من لپم لبت رو نمیخواست ، لبم لبت رو میخواست (چه لب تو لب شد😐)
با هم رفتیم تو حال
+کوک بیا بازی کنیم.
-چه بازی ؟
+پینگ پونگ
-اوکی!!
ویو کوک
ته پیشنهاد داد پینگ پونگ بازی کنیم و منم قبول کردم ، راستیتش حال میداد
رفتیم و شروع کردیم به بازی ، بعد ۱ ساعت خسته و کوفته رفتیم بالا تو اتاق خواب و خوابیدیم
-بیا بغلم(بم)
+نوموخوام
-ها؟ نمیخوای؟!
+نوچ(کیوت)
-باشه.!
همچینکی ناراحت شدم ، اون ازم میخواد سمت کسی نرم ، حالا خودش نمیاد سمتم؟!
پشت بهش خوابیدم و بالشت رو بغل کردم . بعد ۲ مین دست هاش دورم حلقه شد
+کوک؟
-.....
+کوکی؟؟
-.....
+جونگ کوک؟؟؟
-.....
+برا من ادا در نیار ها ، میدونم خواب نیستی .. برگرد سمتم
-میخوام بخوابم
+یااااااا ببخشید خب(کیوت)
-میخوام بخوابمممم
+باشه(ناراحت)
خواست دستش رو از دورم برداره که دستش رو گرفتم و برگشتم بغلش کردم
بوی تنش و خودش و موهاش و همه چیش دیوونه ام میکرد
باهم دیگه خوابیدیم
۱.۲k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.