سناریو (وقتی شب خونه دوستت میخوابی بهشون نمیگی)
#سناریو
#استری_کیدز
(چان)
(وقتی میری خونه )
_ کدوم گوری بودی ؟
+ م....من ....خ...خون....
_ من برات حکم چی رو دارم که ور داشتی رفتی برای خودت خونه ی دوست لعنتی خوابیدی ؟
(لینو)
صبح که برمیگردی خونه با چشمای قرمز لینو مواجه میشی
_ کجا بودی ؟
+ ل....لینو....خ...خوبی
_ دارم بهت میگم کدوم جهنمی بودیییی(با داد)
_ میدونیییی.....میدونیییی چقدر نگرانت بودم.....فکر کردم دیگه قرار نیست برگردیییییی( داد و گریه)
سریع به سمتش رفتی و توی بغلت گرفتیش
(چانگبین)
ماد دم در خونه دوستت که تو درو باز میکنی و با قیافه ی عصبیس رو به رو میشی
_ چشمم روشن......دیگه الان بدون اینکه بهم بگی هر غلطی دلت میخواد میکنی ؟
( هیونجین)
صبح که به خونه میای با قیافه ی سرد و بی حس هیونجین مواجه میشی که به سمتت میاد و شروع میکنه به بوسیدنت و بعد آروم آروم دکمه های پیرهنت رو باز میکنه ( استغفرالله 📿)
(جیسونگ)
وقتی میای خونه سریع به سمتت حمله ور میشه و با چشمای اشکی بهت نگاه میکنه
_ خوبی.....کاریت نشده.....جاییت زخمی نشده
+ ه...هان خوبی؟
گریش میگیره و جلوت زانو میزنه
_ میدونیییی......میدونیییی چقدر نگران بودم......فکر کردم برات اتفاقی افتاده
با گریش تو هم بغضت میگیره و به سمتش میری و توی بغلت میگیریش
( فلیکس)
شبش قبل از اینکه فلیکس از کمپانی بیاد میری خونه ی دوستت و صبح هم ۱۰ به خونه برمیگردی که با فلیکس مواجه میشی
+ ت....تو...مگه ...نباید کمپانی باشی ؟
بدجوری عصبی بود
_ خانوم خانوما....کسی که باید سوال کنه منم نه تو
(سونگمین)
در خونه رو باز میکنی و وارد میشی وقتی میفهمی که خونه ساخته فکر میکنی رفته کمپانی که یک دفعه صداش از پشت سرت میاد
_ خوبه....بلاخره اومدی
با ترس بهش نگاه میکنی.
_ وقت دارم قبل از اینکه برم.......خوب تنبیهت کنم
و بعد یک قدم نزدیکت میشه
_ خانوم کیم
(جونگین)
صبح وقتی برمیگردی با جونگین که سرش رو بین دستاش گزاشته بود مدام پاهاشو به زمین میکوبید مواجه میشی
+ خ.....خوبی؟
با شنیدن صدات سریع به سمتت میاد و توی بغلت میگیرتت و شروع به گریه میکنه
#استری_کیدز
(چان)
(وقتی میری خونه )
_ کدوم گوری بودی ؟
+ م....من ....خ...خون....
_ من برات حکم چی رو دارم که ور داشتی رفتی برای خودت خونه ی دوست لعنتی خوابیدی ؟
(لینو)
صبح که برمیگردی خونه با چشمای قرمز لینو مواجه میشی
_ کجا بودی ؟
+ ل....لینو....خ...خوبی
_ دارم بهت میگم کدوم جهنمی بودیییی(با داد)
_ میدونیییی.....میدونیییی چقدر نگرانت بودم.....فکر کردم دیگه قرار نیست برگردیییییی( داد و گریه)
سریع به سمتش رفتی و توی بغلت گرفتیش
(چانگبین)
ماد دم در خونه دوستت که تو درو باز میکنی و با قیافه ی عصبیس رو به رو میشی
_ چشمم روشن......دیگه الان بدون اینکه بهم بگی هر غلطی دلت میخواد میکنی ؟
( هیونجین)
صبح که به خونه میای با قیافه ی سرد و بی حس هیونجین مواجه میشی که به سمتت میاد و شروع میکنه به بوسیدنت و بعد آروم آروم دکمه های پیرهنت رو باز میکنه ( استغفرالله 📿)
(جیسونگ)
وقتی میای خونه سریع به سمتت حمله ور میشه و با چشمای اشکی بهت نگاه میکنه
_ خوبی.....کاریت نشده.....جاییت زخمی نشده
+ ه...هان خوبی؟
گریش میگیره و جلوت زانو میزنه
_ میدونیییی......میدونیییی چقدر نگران بودم......فکر کردم برات اتفاقی افتاده
با گریش تو هم بغضت میگیره و به سمتش میری و توی بغلت میگیریش
( فلیکس)
شبش قبل از اینکه فلیکس از کمپانی بیاد میری خونه ی دوستت و صبح هم ۱۰ به خونه برمیگردی که با فلیکس مواجه میشی
+ ت....تو...مگه ...نباید کمپانی باشی ؟
بدجوری عصبی بود
_ خانوم خانوما....کسی که باید سوال کنه منم نه تو
(سونگمین)
در خونه رو باز میکنی و وارد میشی وقتی میفهمی که خونه ساخته فکر میکنی رفته کمپانی که یک دفعه صداش از پشت سرت میاد
_ خوبه....بلاخره اومدی
با ترس بهش نگاه میکنی.
_ وقت دارم قبل از اینکه برم.......خوب تنبیهت کنم
و بعد یک قدم نزدیکت میشه
_ خانوم کیم
(جونگین)
صبح وقتی برمیگردی با جونگین که سرش رو بین دستاش گزاشته بود مدام پاهاشو به زمین میکوبید مواجه میشی
+ خ.....خوبی؟
با شنیدن صدات سریع به سمتت میاد و توی بغلت میگیرتت و شروع به گریه میکنه
۲۵.۶k
۱۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.