بسم الله الرحمن الرحيم
بسم الله الرحمن الرحيم
پاسخ قسمت چهارم : دلایل پذیرش قطعنامه 598 :
و سالها گرفتار چنین وضعیتی بشویم که در این شرایط خسارتهایی که به کشور وارد می شد به مراتب بیشتر از آن چیزی بود که مطرح میکردند؛ لذا بر اساس برآورد درستی که آن زمان صورت گرفت، مشخص شد که بیان چنین موضوعاتی تاکتیک و طرح فریب است؛ در واقع آنها به دنبال گرفتن فرصت، بازسازی ارتش عراق و انجام کارهایی که ایران در عملیاتهای بعدی موفق نشود.
امروز مواردی از چنین اقدامی را در برخی کشورها شاهدیم یعنی کشوری که مورد تجاوز قرارگرفته و علیرغم استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، سالهای طولانی در حالت نه جنگ نه صلح قرار دارند که خسارتهای زیادی را این حالت برای آنها به دنبال داشته است؛ لذا ارزیابی بر این بود که آنچه صدام عنوان میکند، در آن صداقتی برای انجام صلح وجود ندارد و میخواهد فریب دهد که دلیل آن هم انگیزهها و اقداماتی است که در جنگ از سوی او مشاهده میشود؛ حتی صدام را در مقطع بعد از پایان جنگ با ایران در حمله به کویت باید دید؛ صدامی که بعد از شکست و ناکامی در جنگ با ایران، به کویت حمله می کند، چگونه میتوان به آن اعتماد کرد؟
بر این اساس، برآورد فرماندهان و تصمیم گیرندگان جنگ و امام این بود که باید جنگ را به نقطهای ببریم تا برای ما اطمینانآور باشد؛ لذا مطالبی که در آن مقطع زمانی عنوان می شد، اطمینانآور نبود؛ زیرا اگر ما به سمت نه جنگ و نه صلح میرفتیم، امکان اینکه هر از گاهی تبادل آتش میان دو طرف انجام شود و در این بین چند نفر هم شهید و مجروح شوند و به دنبال آن دائم پیشروی و عقب نشینی هم صورت گیرد، وجود داشت.
بعد در چنین شرایطی عدهای سوال میکردند چرا چنین اشتباه راهبردی را مرتکب شدید؟ در زمانی که در دور پیروزی قرار داشتید و می توانستید سرزمینهای اشغالی کشورمان را آزاد کنید، چرا چنین کاری را انجام ندادید؟ یعنی اگر امروز کسانی میگویند چرا ما بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم، ما دو سال ابتدایی جنگ را قبول داریم و شش سال بعدی آن را قبول نداریم و میشد جنگ را در دو سال ابتدای جنگ به اتمام رساند، اگر جمهوری اسلامی نظر آنها مبنی بر نه جنگ و نه صلح را میپذیرفت و ما وارد دوره چندین ساله نه جنگ و نه صلح میشدیم همانها امروز می پرسیدند چرا ایران فریب خورد و ساده انگاری کرد؟(پایان)(ص 1)
پاسخ قسمت چهارم : دلایل پذیرش قطعنامه 598 :
و سالها گرفتار چنین وضعیتی بشویم که در این شرایط خسارتهایی که به کشور وارد می شد به مراتب بیشتر از آن چیزی بود که مطرح میکردند؛ لذا بر اساس برآورد درستی که آن زمان صورت گرفت، مشخص شد که بیان چنین موضوعاتی تاکتیک و طرح فریب است؛ در واقع آنها به دنبال گرفتن فرصت، بازسازی ارتش عراق و انجام کارهایی که ایران در عملیاتهای بعدی موفق نشود.
امروز مواردی از چنین اقدامی را در برخی کشورها شاهدیم یعنی کشوری که مورد تجاوز قرارگرفته و علیرغم استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، سالهای طولانی در حالت نه جنگ نه صلح قرار دارند که خسارتهای زیادی را این حالت برای آنها به دنبال داشته است؛ لذا ارزیابی بر این بود که آنچه صدام عنوان میکند، در آن صداقتی برای انجام صلح وجود ندارد و میخواهد فریب دهد که دلیل آن هم انگیزهها و اقداماتی است که در جنگ از سوی او مشاهده میشود؛ حتی صدام را در مقطع بعد از پایان جنگ با ایران در حمله به کویت باید دید؛ صدامی که بعد از شکست و ناکامی در جنگ با ایران، به کویت حمله می کند، چگونه میتوان به آن اعتماد کرد؟
بر این اساس، برآورد فرماندهان و تصمیم گیرندگان جنگ و امام این بود که باید جنگ را به نقطهای ببریم تا برای ما اطمینانآور باشد؛ لذا مطالبی که در آن مقطع زمانی عنوان می شد، اطمینانآور نبود؛ زیرا اگر ما به سمت نه جنگ و نه صلح میرفتیم، امکان اینکه هر از گاهی تبادل آتش میان دو طرف انجام شود و در این بین چند نفر هم شهید و مجروح شوند و به دنبال آن دائم پیشروی و عقب نشینی هم صورت گیرد، وجود داشت.
بعد در چنین شرایطی عدهای سوال میکردند چرا چنین اشتباه راهبردی را مرتکب شدید؟ در زمانی که در دور پیروزی قرار داشتید و می توانستید سرزمینهای اشغالی کشورمان را آزاد کنید، چرا چنین کاری را انجام ندادید؟ یعنی اگر امروز کسانی میگویند چرا ما بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادیم، ما دو سال ابتدایی جنگ را قبول داریم و شش سال بعدی آن را قبول نداریم و میشد جنگ را در دو سال ابتدای جنگ به اتمام رساند، اگر جمهوری اسلامی نظر آنها مبنی بر نه جنگ و نه صلح را میپذیرفت و ما وارد دوره چندین ساله نه جنگ و نه صلح میشدیم همانها امروز می پرسیدند چرا ایران فریب خورد و ساده انگاری کرد؟(پایان)(ص 1)
۷۶۱
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.