تایجو محکم داخل مانا تلمبه میزد و...........
تایجو محکم داخل مانا تلمبه میزد و...........
هردو ارضا شدننننننننن
(آقاااااا یاسسسسس من دیگههههه نمیکشم بقیش با خودت)
فردای آن روز(مانا)
از خواب پاشدم دلم درد میکرد و عجیبیه داستان اینحاس من خونه ای خودمم؟ شاید خواب دیدم پوففف چه خواب بدی بود(نکته: خواب نبود) ولی چرا حس خوبی داشت دارممم له چیییی فکر میکنم به ساعت نگاه ساعت 7 شبه شتتتتت یه روز کامل خوابیدم خدارو شکر امروز سرکار نبودم
برم بار یکم مست کنم لباسمو پوشیدم خوش بختا نه زیاد راه نبود تا اونجا کفشمو پوشیدم(به سلامت برو)
به سمت بار حرکت کردم .....
به بار رسیدم درو باز کردم همجا بوی الکل بود بوش هم آدمو مست میکنه رفتم روی یکی از صندلیا نشستم
و یه لیلاک فیومز سفارش دادم و سه شات ازش خوردم صورتم سرخ بود بدنم گرم بود ولی هنو هوشیار بودم
که یکی بهم چسبید باز این موضاهما سر کلشون پیدا شد
خر: هی امشب با من خوش بگذرون
میخواستم بزنمش ولی بدنم شل بود میخواست بهم دست بزنه
؟؟؟: هی برگرد برو یا خونه جق تو بزن یا برو مثل بچه آدم مشربتو بخور کیر صگ
خر: باشه بابا حالا نمیخواد هی پاچه مارو بگیر خانم ایچیگو
پسره رفت دختره کنارم نشست
ایچیگو: حالت خوبه خیلی مست کردی یا میخوای ادامه بدی
مانا: نه میخوام مست مست کنم
ایچیگو: من ایچیگو ام تو چی؟
مانا: مانا ام
ایچیگو: خوشبختم
ایچیگو سرشو کرد تو گوشی انگار به یکی داشت پیام میداد یکم سرمو کج کردم داشت به تا یجو پیام میداد
پیام: اون اینجاست
کی اینجاست نکنه منطورش منم؟
مانا: من دیگه باید برم خونه
ایچیگو: چیشد؟ کجا؟
نره خر: هی خوشگله بیا بریم تو اتاق
دستمو گرفته بود از اونجایی که مست بودم نمیتونستم جلوشو بگیرم
ایچیگو: هی💢
یهو پسر افتاد اونطرف بار از سرش خون میومد فکر کردم ایچیگو زدش وی وقتی برگشتم تایجو بود
مانا: امممم چیزع سلام رئیس اینجا چیکار میکنین😅
تایجو:خفهههه💢💢💢
منو انداخت رو کولش
مانا: ولمکننننننننننننن
هعی دستو پا میزدم تقلا میکرد ولی من در مقابل اون یه جوجه بودم(چه مثلی🤣)
ایچیگو: هعی تایجو دختره ضریفه یوقت کار دستش ندی
تایجو: به تو مربوط نیست ایچیگو
از بار رفت بیرون من گذاست تو ماشین حالم خیلی بد بود نه میتونستم تقلا کنم حرف بزنم انگار تو که تو نوشیدنیم تحریک کننده ریختن
رسیدیم خونه منو دوباره کول کرد رفتیم داخل اتاق تایجو سریع لباسشو در اورد
هردو ارضا شدننننننننن
(آقاااااا یاسسسسس من دیگههههه نمیکشم بقیش با خودت)
فردای آن روز(مانا)
از خواب پاشدم دلم درد میکرد و عجیبیه داستان اینحاس من خونه ای خودمم؟ شاید خواب دیدم پوففف چه خواب بدی بود(نکته: خواب نبود) ولی چرا حس خوبی داشت دارممم له چیییی فکر میکنم به ساعت نگاه ساعت 7 شبه شتتتتت یه روز کامل خوابیدم خدارو شکر امروز سرکار نبودم
برم بار یکم مست کنم لباسمو پوشیدم خوش بختا نه زیاد راه نبود تا اونجا کفشمو پوشیدم(به سلامت برو)
به سمت بار حرکت کردم .....
به بار رسیدم درو باز کردم همجا بوی الکل بود بوش هم آدمو مست میکنه رفتم روی یکی از صندلیا نشستم
و یه لیلاک فیومز سفارش دادم و سه شات ازش خوردم صورتم سرخ بود بدنم گرم بود ولی هنو هوشیار بودم
که یکی بهم چسبید باز این موضاهما سر کلشون پیدا شد
خر: هی امشب با من خوش بگذرون
میخواستم بزنمش ولی بدنم شل بود میخواست بهم دست بزنه
؟؟؟: هی برگرد برو یا خونه جق تو بزن یا برو مثل بچه آدم مشربتو بخور کیر صگ
خر: باشه بابا حالا نمیخواد هی پاچه مارو بگیر خانم ایچیگو
پسره رفت دختره کنارم نشست
ایچیگو: حالت خوبه خیلی مست کردی یا میخوای ادامه بدی
مانا: نه میخوام مست مست کنم
ایچیگو: من ایچیگو ام تو چی؟
مانا: مانا ام
ایچیگو: خوشبختم
ایچیگو سرشو کرد تو گوشی انگار به یکی داشت پیام میداد یکم سرمو کج کردم داشت به تا یجو پیام میداد
پیام: اون اینجاست
کی اینجاست نکنه منطورش منم؟
مانا: من دیگه باید برم خونه
ایچیگو: چیشد؟ کجا؟
نره خر: هی خوشگله بیا بریم تو اتاق
دستمو گرفته بود از اونجایی که مست بودم نمیتونستم جلوشو بگیرم
ایچیگو: هی💢
یهو پسر افتاد اونطرف بار از سرش خون میومد فکر کردم ایچیگو زدش وی وقتی برگشتم تایجو بود
مانا: امممم چیزع سلام رئیس اینجا چیکار میکنین😅
تایجو:خفهههه💢💢💢
منو انداخت رو کولش
مانا: ولمکننننننننننننن
هعی دستو پا میزدم تقلا میکرد ولی من در مقابل اون یه جوجه بودم(چه مثلی🤣)
ایچیگو: هعی تایجو دختره ضریفه یوقت کار دستش ندی
تایجو: به تو مربوط نیست ایچیگو
از بار رفت بیرون من گذاست تو ماشین حالم خیلی بد بود نه میتونستم تقلا کنم حرف بزنم انگار تو که تو نوشیدنیم تحریک کننده ریختن
رسیدیم خونه منو دوباره کول کرد رفتیم داخل اتاق تایجو سریع لباسشو در اورد
۳.۰k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.