وقتی سونگمین اشتباهی فکر میکنه چان بهش خیانت کرده(درخواستی)
سونگمین:هق مگه قول نداده بود بهم در هیچ شرایطی بهم خیانت نکنه؟(گریه)
سونگمین:مگه رفتار بدی داشتم؟(گریه)
سونگمین:هق عیبی نداره شاید اونی کی میخواست نبودم
سونگمین موقع شروع این جمله لبخند روی لباش بود اما وقتی به این جمله پایان داد گریش شدت گرفت
داشت مثل دیوونه ها داد میزد ، سرشو به درختا میزد
بعد از چند دقیقه از این کاراش دست کشید و روی زانوهاش نشست و فقط گریه کرد
(یک ساعت بعد)
سونگمین بعد از اون همه گریه کردن تصمیم گرفت بره خونه
هنوز ناراحت بود اما میدونست گریه کردن تاثیری نداره و هیچی رو درست نمیکنه
اشکاشو پاک کرد و رفت سمت ماشین ، همین که ماشین رو روشن کرد یادش افتاد چان تو خونشونه و باید بره خونه یکی دیگه
تصمیم گرفت بره خونه جونگین
برای همین بهش زنگ زد
(مکالمه سونگمین و جونگین)
سونگمین:الو ، سلام جونگین(صدای گرفته)
جونگین:سلام
سونگمین:خونه ای؟(صدای گرفته)
جونگین:اره ، چیزی شده که صدات گرفته؟
سونگمین:میام توضیح میدم(صدای گرفته)
جونگین:باشه ، بیا من مشکلی ندارم تازه بقیه هم اینجان
سونگمین:چان هم هست؟(صدای گرفته)
جونگین:نه چان کار داشت گفت نمیاد
سونگمین پورخند صداداری زد و گفت
سونگمین:بادیم کار داشته باشه(صدای گرفته)
سونگمین:میبینمت(صدای گرفته)
جونگین:فعلا
(پایان مکالمه)
سونگمین به سمت خونه جونگین راه افتاد
سونگمین:هه..کار داره
سونگمین:البته بایدم داشته باشه
سونگمین:دختر آورده تا صبح رو کاره
سونگمین:خاک تو سر من که انقدر یادم عاشق آدمی مثل اون عوضی خیانتکار شدم!
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
سونگمین:مگه رفتار بدی داشتم؟(گریه)
سونگمین:هق عیبی نداره شاید اونی کی میخواست نبودم
سونگمین موقع شروع این جمله لبخند روی لباش بود اما وقتی به این جمله پایان داد گریش شدت گرفت
داشت مثل دیوونه ها داد میزد ، سرشو به درختا میزد
بعد از چند دقیقه از این کاراش دست کشید و روی زانوهاش نشست و فقط گریه کرد
(یک ساعت بعد)
سونگمین بعد از اون همه گریه کردن تصمیم گرفت بره خونه
هنوز ناراحت بود اما میدونست گریه کردن تاثیری نداره و هیچی رو درست نمیکنه
اشکاشو پاک کرد و رفت سمت ماشین ، همین که ماشین رو روشن کرد یادش افتاد چان تو خونشونه و باید بره خونه یکی دیگه
تصمیم گرفت بره خونه جونگین
برای همین بهش زنگ زد
(مکالمه سونگمین و جونگین)
سونگمین:الو ، سلام جونگین(صدای گرفته)
جونگین:سلام
سونگمین:خونه ای؟(صدای گرفته)
جونگین:اره ، چیزی شده که صدات گرفته؟
سونگمین:میام توضیح میدم(صدای گرفته)
جونگین:باشه ، بیا من مشکلی ندارم تازه بقیه هم اینجان
سونگمین:چان هم هست؟(صدای گرفته)
جونگین:نه چان کار داشت گفت نمیاد
سونگمین پورخند صداداری زد و گفت
سونگمین:بادیم کار داشته باشه(صدای گرفته)
سونگمین:میبینمت(صدای گرفته)
جونگین:فعلا
(پایان مکالمه)
سونگمین به سمت خونه جونگین راه افتاد
سونگمین:هه..کار داره
سونگمین:البته بایدم داشته باشه
سونگمین:دختر آورده تا صبح رو کاره
سونگمین:خاک تو سر من که انقدر یادم عاشق آدمی مثل اون عوضی خیانتکار شدم!
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
۹.۷k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.