تک پارتی وی
با دوییدن خیلی زیاد به فرودگاه رسیدم کلی صدای میکروفن که نشون دهنده رفتنش بود اومد.
نا امید شده بودم.
برای اینکه حتی یه بار دیگه ببینمش نا امید شدم.
اشکم گونمو خیس کرده و بود و از فرودگاه زدم بیرون و به سمت خونمون راه افتادم.
تو راه فقط گریه میکردم و هیچی برام مهم نبود.
رفتم خونه و کلیدو انداختمو درو باز کردم.
در یخجالو باز کردمو قرص ارام بخشی در اوردم و یه لیوان اب پر کردم و باهاش خوردم که دستی دور کمرم حلقه شد که جیغی زدم.
هیچکس جز خودم تو خونه نبود.
برگشتم سمتش که تهیونگو دیدم ولی مگه اون نرفته بود.
شکه شده بودمکه اومد سمتمو محکم بغلم کرد.
وی:پدرم راضی شد که باهم ازدواج کنیم و نیازی نیس که برم
از این جملش خیلی خوشحال شدم و منم بغلش کردم که سرشو توی گردنم برد.
وی:گفتم بهت که بر خودم میکنمت
ات:اوهوم
پایان
نا امید شده بودم.
برای اینکه حتی یه بار دیگه ببینمش نا امید شدم.
اشکم گونمو خیس کرده و بود و از فرودگاه زدم بیرون و به سمت خونمون راه افتادم.
تو راه فقط گریه میکردم و هیچی برام مهم نبود.
رفتم خونه و کلیدو انداختمو درو باز کردم.
در یخجالو باز کردمو قرص ارام بخشی در اوردم و یه لیوان اب پر کردم و باهاش خوردم که دستی دور کمرم حلقه شد که جیغی زدم.
هیچکس جز خودم تو خونه نبود.
برگشتم سمتش که تهیونگو دیدم ولی مگه اون نرفته بود.
شکه شده بودمکه اومد سمتمو محکم بغلم کرد.
وی:پدرم راضی شد که باهم ازدواج کنیم و نیازی نیس که برم
از این جملش خیلی خوشحال شدم و منم بغلش کردم که سرشو توی گردنم برد.
وی:گفتم بهت که بر خودم میکنمت
ات:اوهوم
پایان
۱۵.۹k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.