وقتیـ خواهرـکوک بودیـ.،.،.،
وقتیـخواهرـکوکبودیـ.،.،.،
part 12
ج: بهش زنگ میزنیم، اگه تا فردا خودشو رسوند اینجا هردوتونو به یه شرطی ول میکنم
اما اگر نیومد تا اخر عمرت با من میمونی
منم که میدونستم جی هوپ حاضره بخواطره هرکاری باهام بمونه قبول کردم و شمارشو زد
مکالمه جی هوپ و جسوک
جسوک: به به اقای جانگ
جی: اقای جانگ و زهرخر... کارلی کجاست؟
جس: اوه جدی؟ میخوایش؟ جالبه
جی: خفه شو عوضی، کارلی کجاست
جس: پیش منه
جی: اگه یه تار مو ازش کم شه خودم توی مراسم خطم ات خرما پخش میکنم
جس: برات ادرس میفرستم بیا دنبالش، ده میلیون دلار هم همراه خودت بیار
جسوک بدون هیچ حرفی گوشی رو قطع کرد و به کارلی نگاه کرد، ساعت شنی روبرپش رو برعکس گرفت:
ببینیم چفدر طول میکشه معشوقت بیاد خوشگله. دور کارلی به صورت دایره ای راه رفت.
کارلی: ازم چی میخوای؟
جسوک: شاید یه انتقام بیبی گرل
یه لبخند زد و گردن کارلی رو بوسید.
ویو جی هوپ
ده میلیون دلار بشدت پول زیادی بود اما من بخاطر کارلی با سرعت موفق شدم پول رو جور کنم
با عجله ماشینو روشن کردم و با نامجون و یونگی و کوک به سمت محل قرار رفتم
بچها بیرون به همراه پلیس بودند. جی هوپ وارد شد و بدن خونی منو دید. کیف پول از دستش افتاد و با برخورد چیزی توی سرش بیهوش شد
چشمامو بازکردم منو کارلی به هم بسته شده بودم. به کارلی چسبیده بودم و بلند گفتم کارلی، منو ببین.
و فریاد زدم: کارلییییی. صدام توی مکان پیچید و صدای قدم کفش های مردی توی اتاق به گوش رسید
💫🌻
یه لایکون نشه؟ 🦦🔪
part 12
ج: بهش زنگ میزنیم، اگه تا فردا خودشو رسوند اینجا هردوتونو به یه شرطی ول میکنم
اما اگر نیومد تا اخر عمرت با من میمونی
منم که میدونستم جی هوپ حاضره بخواطره هرکاری باهام بمونه قبول کردم و شمارشو زد
مکالمه جی هوپ و جسوک
جسوک: به به اقای جانگ
جی: اقای جانگ و زهرخر... کارلی کجاست؟
جس: اوه جدی؟ میخوایش؟ جالبه
جی: خفه شو عوضی، کارلی کجاست
جس: پیش منه
جی: اگه یه تار مو ازش کم شه خودم توی مراسم خطم ات خرما پخش میکنم
جس: برات ادرس میفرستم بیا دنبالش، ده میلیون دلار هم همراه خودت بیار
جسوک بدون هیچ حرفی گوشی رو قطع کرد و به کارلی نگاه کرد، ساعت شنی روبرپش رو برعکس گرفت:
ببینیم چفدر طول میکشه معشوقت بیاد خوشگله. دور کارلی به صورت دایره ای راه رفت.
کارلی: ازم چی میخوای؟
جسوک: شاید یه انتقام بیبی گرل
یه لبخند زد و گردن کارلی رو بوسید.
ویو جی هوپ
ده میلیون دلار بشدت پول زیادی بود اما من بخاطر کارلی با سرعت موفق شدم پول رو جور کنم
با عجله ماشینو روشن کردم و با نامجون و یونگی و کوک به سمت محل قرار رفتم
بچها بیرون به همراه پلیس بودند. جی هوپ وارد شد و بدن خونی منو دید. کیف پول از دستش افتاد و با برخورد چیزی توی سرش بیهوش شد
چشمامو بازکردم منو کارلی به هم بسته شده بودم. به کارلی چسبیده بودم و بلند گفتم کارلی، منو ببین.
و فریاد زدم: کارلییییی. صدام توی مکان پیچید و صدای قدم کفش های مردی توی اتاق به گوش رسید
💫🌻
یه لایکون نشه؟ 🦦🔪
۲.۰k
۰۲ مهر ۱۴۰۳