(پارت۱۹)
(پارت۱۹)
کوک: خانم شما اصلا کی هستی من شمارو نمیشناسم چرا اومدید اینجا؟
ات: کوک الان جدیی؟
کوک: اسم منو از کجا میدونین بله مگه من با شما شوخی دارم خانم
ات: کوک.... م... میخای رابطمون رو تموم کنیم؟
کوک: رابطه؟ راجب چی حرف میزنید؟
ات: باشه من میرم ممنون بابت این مدت و ببخشید ک عذیتت کردم (لبخند بغض) امیدوارم یکی برات همه چی تموم باشه رو پیدا کنی مث اینکه من کافی نبودم
امیدوارم بهترین زندگی رو بسازی و یه زن خوب پیدا کنی(بغض) خدافظ فکر کنم برای همیشه دوستت دارم(و ات از اتاق رفت بیرون و رفت سمت خونه وسایل هاشو جمع کردو رفت خونه خودش و از اونجایی ات خیلی پولدار نیس خونه ساده و کوچیکی داره)
ویو ات
ب... باورم نمیشه رابطمون هنق هنق ای اینقدر براش بی ارزش بود یعنی(گریه)
اخه مگه... چی کم گذاشم براش مگه چه اشتباهی کردم هرچی ک میخاست انجام میدادم هرچی دلش میخاست صدام میزد.... ی.... یعنی.. من فقط یه..... یه عروسک جنسی بودم براش؟
(همین طوریداشت فکر میکرد ک خابش برد)
(فردا صبح)
(ات بیدار شد و امروز رو از سالن ناخن مرخصی گرفته بود ک خونه رو یکم جمو جور کنه)
(اماده شد و رفت بیرون یکم خرید کرد براش عجیببود ک کوک حتی کارتشم از ات نگرفته بود و یک ساعت بعد دیدش ک کلی پول به اون کارت واریض شد)
(ات با خودش گفت احتمالا نمیدونه کارتش دست منه ولی اگ بخاد میاد میگیرتش)
(و شروع کرد خرید کردن ولی با کارت خودش حساب میکرد)
(بعد از کلی خرید دیگه غروب بود ات هم هیچی نخورده بود رفت سمت خونه و رامیون پخت و خورد
و وسایل رو چید توی یخچال و خونه رو تموز کرد و نشیت فیلم دید ک روی مبل خابش برد)
(پرش صبح)
(ات بیدار شد رفت دسشویی کارای لازمو انجام داد)
(خودم میدونم مریضم) 🤣🤣
کوک: خانم شما اصلا کی هستی من شمارو نمیشناسم چرا اومدید اینجا؟
ات: کوک الان جدیی؟
کوک: اسم منو از کجا میدونین بله مگه من با شما شوخی دارم خانم
ات: کوک.... م... میخای رابطمون رو تموم کنیم؟
کوک: رابطه؟ راجب چی حرف میزنید؟
ات: باشه من میرم ممنون بابت این مدت و ببخشید ک عذیتت کردم (لبخند بغض) امیدوارم یکی برات همه چی تموم باشه رو پیدا کنی مث اینکه من کافی نبودم
امیدوارم بهترین زندگی رو بسازی و یه زن خوب پیدا کنی(بغض) خدافظ فکر کنم برای همیشه دوستت دارم(و ات از اتاق رفت بیرون و رفت سمت خونه وسایل هاشو جمع کردو رفت خونه خودش و از اونجایی ات خیلی پولدار نیس خونه ساده و کوچیکی داره)
ویو ات
ب... باورم نمیشه رابطمون هنق هنق ای اینقدر براش بی ارزش بود یعنی(گریه)
اخه مگه... چی کم گذاشم براش مگه چه اشتباهی کردم هرچی ک میخاست انجام میدادم هرچی دلش میخاست صدام میزد.... ی.... یعنی.. من فقط یه..... یه عروسک جنسی بودم براش؟
(همین طوریداشت فکر میکرد ک خابش برد)
(فردا صبح)
(ات بیدار شد و امروز رو از سالن ناخن مرخصی گرفته بود ک خونه رو یکم جمو جور کنه)
(اماده شد و رفت بیرون یکم خرید کرد براش عجیببود ک کوک حتی کارتشم از ات نگرفته بود و یک ساعت بعد دیدش ک کلی پول به اون کارت واریض شد)
(ات با خودش گفت احتمالا نمیدونه کارتش دست منه ولی اگ بخاد میاد میگیرتش)
(و شروع کرد خرید کردن ولی با کارت خودش حساب میکرد)
(بعد از کلی خرید دیگه غروب بود ات هم هیچی نخورده بود رفت سمت خونه و رامیون پخت و خورد
و وسایل رو چید توی یخچال و خونه رو تموز کرد و نشیت فیلم دید ک روی مبل خابش برد)
(پرش صبح)
(ات بیدار شد رفت دسشویی کارای لازمو انجام داد)
(خودم میدونم مریضم) 🤣🤣
۸.۸k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.