BLACK WHITE part2
چهیونگ=جیسونگا
جیسونگ=هوم
چهیونگ=اوپا من نمیخوام با کسی که دوسش ندارم ازدواج کنم.من از این خونه میرم تو رو نمیدونم.
پسر بعد کمی مکث لب زد
جیسونگ=منم باهات میام.
.
.
.
صبح روز بعد
بعد از تحویل کارتای بانکی و جمع کردن وسایل به سمت در راه افتادن.
پدر چهیونگ با اعصبانیت به سمت دخترش اومد و سیلی محکم و دردناکی به صورت ظریف دخترش زد
پدر چهیونگ=تو دیگه دختر من نیستی.تو پارک چهیونگ نیستی.دیگه حق نداری با اسمی که من برات گذاشتم زندگی کنی.چون تو هر اعتباری که داری بخاطر این اسمه.
همونطور که بغض به گلوی دختر چنگ میزد گفت
=باشه اسممو عوض میکنم تا بهتون نشون بدم بدون اعتبار اسمم و ازدواج با یه وارث هم موفق میشم.
سوار ماشینش شد و پشت سر جیسونگ حرکت میکرد توی اون شرایط نیاز داشت جیسو اونیش بهش دلداری بده اما شوهر روانیش توی خونه زندانیش کرده و راه های ارتباطیش با بقیه رو هم از بین برده اصلا نمیدونستن کجاست و چکار میکنه اما هیچکسم عین خیالش نیست.دختر هم خوشحال بودم که از اون تیمارستان فرار کردم و هم
نمدونست در ایندش چی در انتظارشه.با پس اندازی که اون داشت یه توالت سیارم بهش نمیدادن چه برسه به خونه
چهیونگ=اوپا من ماشینمو میفروشم شاید تونستم حداقل یه خونه اجاره کنم
جیسونگ=اگه پولامونو روی هم بزاریم میتونیم یه خونه کوچیک دو خوابه پایین شهر بخریم
چهیونگ=اخه..
جسونگ=یا چهیونگا من عین برادرتم
چهیونگ=اوکی ولی شغلو چیکار کنیم؟
جیسونگ=نمیدونم فعلا بیا یه جایی برای موندن پیدا کنیم فردا دنبال شغل میگردیم
.
.
.
.
بازگشت به زمان حال...
اینم از پارت 2 با اینکه هنوز پارت قبل 5 تا لایک نخورده ولی خب
خیلی دوستون دارممممممم
بیشتر از فیکمون حمایت کنین
سارانگههههههه
#فیک
#استری_کیدز
#بلک_پینک
#بی_تی_اس
#سناریو
#کیپاپ
#رزی
#هیونجین
#کیدراما
#فیک
#هان
#اسلایم
#روتین
#میکاپ
جیسونگ=هوم
چهیونگ=اوپا من نمیخوام با کسی که دوسش ندارم ازدواج کنم.من از این خونه میرم تو رو نمیدونم.
پسر بعد کمی مکث لب زد
جیسونگ=منم باهات میام.
.
.
.
صبح روز بعد
بعد از تحویل کارتای بانکی و جمع کردن وسایل به سمت در راه افتادن.
پدر چهیونگ با اعصبانیت به سمت دخترش اومد و سیلی محکم و دردناکی به صورت ظریف دخترش زد
پدر چهیونگ=تو دیگه دختر من نیستی.تو پارک چهیونگ نیستی.دیگه حق نداری با اسمی که من برات گذاشتم زندگی کنی.چون تو هر اعتباری که داری بخاطر این اسمه.
همونطور که بغض به گلوی دختر چنگ میزد گفت
=باشه اسممو عوض میکنم تا بهتون نشون بدم بدون اعتبار اسمم و ازدواج با یه وارث هم موفق میشم.
سوار ماشینش شد و پشت سر جیسونگ حرکت میکرد توی اون شرایط نیاز داشت جیسو اونیش بهش دلداری بده اما شوهر روانیش توی خونه زندانیش کرده و راه های ارتباطیش با بقیه رو هم از بین برده اصلا نمیدونستن کجاست و چکار میکنه اما هیچکسم عین خیالش نیست.دختر هم خوشحال بودم که از اون تیمارستان فرار کردم و هم
نمدونست در ایندش چی در انتظارشه.با پس اندازی که اون داشت یه توالت سیارم بهش نمیدادن چه برسه به خونه
چهیونگ=اوپا من ماشینمو میفروشم شاید تونستم حداقل یه خونه اجاره کنم
جیسونگ=اگه پولامونو روی هم بزاریم میتونیم یه خونه کوچیک دو خوابه پایین شهر بخریم
چهیونگ=اخه..
جسونگ=یا چهیونگا من عین برادرتم
چهیونگ=اوکی ولی شغلو چیکار کنیم؟
جیسونگ=نمیدونم فعلا بیا یه جایی برای موندن پیدا کنیم فردا دنبال شغل میگردیم
.
.
.
.
بازگشت به زمان حال...
اینم از پارت 2 با اینکه هنوز پارت قبل 5 تا لایک نخورده ولی خب
خیلی دوستون دارممممممم
بیشتر از فیکمون حمایت کنین
سارانگههههههه
#فیک
#استری_کیدز
#بلک_پینک
#بی_تی_اس
#سناریو
#کیپاپ
#رزی
#هیونجین
#کیدراما
#فیک
#هان
#اسلایم
#روتین
#میکاپ
۵.۵k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.