.
.
من دختر پاییزم
دختر شعر، دختر موسیقی
من هنوز وقتی بارون شروع می کنه به باریدن خودمو فوری از اتاق می رسونم به حیاط خونه و زیر بارون برای اومدن روزای خوب دعا می کنم.
من عادت دارم مثل دیوونه ها روی جدول خیابونا راه برم.
باور کن حتی هنوز شبا با عروسکام می خوابم...
و وقتی خیلی خوشحالم موهامو با حوصله شونه می کنم، مثل دختر بچه های پنج ساله از دو طرف می بافم، پیرهن گلدارمو تن می کنم و جلوی آینه با چشمایی که بستست و لبهایی که به لبخند باز شده آروم می رقصم...
من اگه با یکی بیشتر از نیم ساعت قهر باشم خودم دق می کنم از غصه!
و هنوز مثل تو یاد نگرفتم وقتی دلم برای کسی تنگ شده بریزم تو خودمو نرم سمتش...
اما تو تا وقتی آسیبی به من نرسونی دوست من می مونی همیشه
و اصلا هم مهم نیست که خدا تو رو مرد آفریده یا زن...
به من نگو که من گناه کارم...
من تا وقتی قلب کسی رو نشکستم گناهی ندارم.
و خدای من هیچ شباهتی به خدای تو نداره.
خدای من همونه که هر روز عصر میاد کنارم میشینه و همراه من از پشت پنجره بارونو تماشا می کنه و قهوه می خوره
و قطعا از خدای تو خیلی مهربون تره...
من به دنیایی که تو برام تعریف می کنی عادت ندارم و می خوام تو دنیای خودم، با آدمای شبیه به خودم زندگی کنم...
دنیایی که توش جنگ نیست، همه با هم آشتی ان و با خیال راحت می تونن خودشون باشن.
پس لطفا منو مجبور نکن کسی باشم که نیستم...
و اگر تو هم جز آدمای همون دنیایی که ازش میگی برام؛
لطفا فقط از دور دوسم داشته باش...
لطفا از دور دوسم داشته باش...
.#نیلوفر_زارع
من دختر پاییزم
دختر شعر، دختر موسیقی
من هنوز وقتی بارون شروع می کنه به باریدن خودمو فوری از اتاق می رسونم به حیاط خونه و زیر بارون برای اومدن روزای خوب دعا می کنم.
من عادت دارم مثل دیوونه ها روی جدول خیابونا راه برم.
باور کن حتی هنوز شبا با عروسکام می خوابم...
و وقتی خیلی خوشحالم موهامو با حوصله شونه می کنم، مثل دختر بچه های پنج ساله از دو طرف می بافم، پیرهن گلدارمو تن می کنم و جلوی آینه با چشمایی که بستست و لبهایی که به لبخند باز شده آروم می رقصم...
من اگه با یکی بیشتر از نیم ساعت قهر باشم خودم دق می کنم از غصه!
و هنوز مثل تو یاد نگرفتم وقتی دلم برای کسی تنگ شده بریزم تو خودمو نرم سمتش...
اما تو تا وقتی آسیبی به من نرسونی دوست من می مونی همیشه
و اصلا هم مهم نیست که خدا تو رو مرد آفریده یا زن...
به من نگو که من گناه کارم...
من تا وقتی قلب کسی رو نشکستم گناهی ندارم.
و خدای من هیچ شباهتی به خدای تو نداره.
خدای من همونه که هر روز عصر میاد کنارم میشینه و همراه من از پشت پنجره بارونو تماشا می کنه و قهوه می خوره
و قطعا از خدای تو خیلی مهربون تره...
من به دنیایی که تو برام تعریف می کنی عادت ندارم و می خوام تو دنیای خودم، با آدمای شبیه به خودم زندگی کنم...
دنیایی که توش جنگ نیست، همه با هم آشتی ان و با خیال راحت می تونن خودشون باشن.
پس لطفا منو مجبور نکن کسی باشم که نیستم...
و اگر تو هم جز آدمای همون دنیایی که ازش میگی برام؛
لطفا فقط از دور دوسم داشته باش...
لطفا از دور دوسم داشته باش...
.#نیلوفر_زارع
۸.۲k
۲۳ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.