شرمنده خیلی وقته پارت نزاشتم فشار امتحانات رومه
شرمنده خیلی وقته پارت نزاشتم فشار امتحانات رومه
my bad baby_my Manste
part8
بیبی بد من_هیولای من
پارت۸
اول بت بگم که از الان به بعد تو دستیار منی قراره ساعت هفت یه مهمونی بریم تو میشی پارتنرم
گفتم :جانننن
گفت : اره مجبوری
گفتم :باش
گفت پی برو اماده شو
رفتم تو اتاقم
ساعت ۱:۳۰ بود وقت دارم ولی کارامو باید انجام بدم
ساعت ۷:۳۰
منو ته همزمان از اتاق در اومدیم
وای این پسر (بی شعور این به درخت میگن)
بچه ها جدی اگه نظر ندین نمیتونم بزارم ذهنم دیگه کار نمیکنه
شرط (نظر بدین.)
my bad baby_my Manste
part8
بیبی بد من_هیولای من
پارت۸
اول بت بگم که از الان به بعد تو دستیار منی قراره ساعت هفت یه مهمونی بریم تو میشی پارتنرم
گفتم :جانننن
گفت : اره مجبوری
گفتم :باش
گفت پی برو اماده شو
رفتم تو اتاقم
ساعت ۱:۳۰ بود وقت دارم ولی کارامو باید انجام بدم
ساعت ۷:۳۰
منو ته همزمان از اتاق در اومدیم
وای این پسر (بی شعور این به درخت میگن)
بچه ها جدی اگه نظر ندین نمیتونم بزارم ذهنم دیگه کار نمیکنه
شرط (نظر بدین.)
۳.۲k
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.