رمان شراب خونی🤤🍷
#شراب_خونی
#part42
خیلی شکه شده بودم و البته خیلی کنجکاو ولی باید ارامش خودم رو حفظ میکردم
کوک:هه پس تو میدونستی من خون اشامم؟
نامجون:معلومه...ولی تو نمیدونی که من چه موجودی ام درسته؟
کوک:نچ...!
نامجون:هه قبلا خیلی زبون دراز بودی اقای جئون جونگ کوک...!چیشده خیلی شکه شدی نع؟
کوک:بهتره اون دهن کثیفت رو ببندی اقای کیم نامجون
نامجون:او...ببین یک خون اشام داره به من دستور میده...!
کوک:هه خیلی کنجکاوم بدونم چه موجودی ای
نامجون:میدونم...چون میتونم ذهنت رو بخونم....!
کوک:چی؟!
نامجون:خیلی شکه شدی درسته؟خب...هر حدسی زدی غلط اقای جئون جونگ کوک...من دراکولام...موجودی که از هزار تای شما خون اشام ها قوی تره...پس بهتره فکر در افتادن با من توی سرت نباشه...!
کوک:چی؟؟؟؟؟د..دراکولا..هوف لعنتی...
نباید جلوش کم میاوردم...حتی با وجودی که اون یه دراکولایه...
کوک:هه ازت بعید بود کیم نامجون...!
#part42
خیلی شکه شده بودم و البته خیلی کنجکاو ولی باید ارامش خودم رو حفظ میکردم
کوک:هه پس تو میدونستی من خون اشامم؟
نامجون:معلومه...ولی تو نمیدونی که من چه موجودی ام درسته؟
کوک:نچ...!
نامجون:هه قبلا خیلی زبون دراز بودی اقای جئون جونگ کوک...!چیشده خیلی شکه شدی نع؟
کوک:بهتره اون دهن کثیفت رو ببندی اقای کیم نامجون
نامجون:او...ببین یک خون اشام داره به من دستور میده...!
کوک:هه خیلی کنجکاوم بدونم چه موجودی ای
نامجون:میدونم...چون میتونم ذهنت رو بخونم....!
کوک:چی؟!
نامجون:خیلی شکه شدی درسته؟خب...هر حدسی زدی غلط اقای جئون جونگ کوک...من دراکولام...موجودی که از هزار تای شما خون اشام ها قوی تره...پس بهتره فکر در افتادن با من توی سرت نباشه...!
کوک:چی؟؟؟؟؟د..دراکولا..هوف لعنتی...
نباید جلوش کم میاوردم...حتی با وجودی که اون یه دراکولایه...
کوک:هه ازت بعید بود کیم نامجون...!
۶.۳k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.