عشق نیست.. نفرته! p³
از زبان ا/ت :
سولی زودتر رفت خونه کار داشت.
ولی امروز مشتری زیاد بود و ساعت 11 و نیم بود که دیگه تعطیل کردیم.
هوا تاریک بود و خیلی سرد. کاپشنمو پوشیدم و به سمت خونه حرکت کردم.
داشتم راه میرفتم و سرم پایین بود که خوردن به یکی.
سرمو گرفتم بالا.... اون پسره بود.
گفت : اه.. ببخشید می خواستم بیام با هم صحبت کنیم.خیلی دیر تعطیل شدید !!
تعجب کردم با من چیکار داره؟!
گفتم : آ.. کاری داشتید.. راستی دیروز..
نزاشت ادامه حرفمو بزنم و یه دسته گل و نزدیک 20 و خورده ای گل رز توش بود از پشتش دراورد و جلوم گرفت.
گفت : میدونم... پولو یادم رفت حساب کنم. راستش خبر مهمی بهم دادن و هول شدم.. مطمعنم رییست بهت گیر داده.
برای عذرخواهی اینارو برات گرفتم. و بازم ببخشید پولم برات واریز میکنم که بدی به رییست. ( لبخند)
یه لحظه محو حرفاش شدم. خیلی جذاب بود.... واییی من دارم چی میگم مثلا قرار بود خفش کنم.. ولی نمیتونم ( عشقههه عشققققق 🗿🤌)
گلو بهم داد که گفتم : ن... نیازی نبود برام گل بگیرید من حلش کردم ( با خجالت)
گفت : به هر حال... دلم نمی خواست همچین دختر زیبایی به خاطر اشتباه من ناراحت شه.
خندم گرفت و اونم خندید.
گفت : نظرت چیه برای اینکه پولو برات واریز کنم بریم یه کافه؟
گفتم : مگه الان جایی بازه؟
گفت : یه جارو میشناسم تا یه ساعت دیگه بازه!
..................
با هزار تا حرف قبول کردم که باهاش برم
رفتم نشستیم تو کافه که گفت : خب پولش چقدره؟
گفتم : گفتم******( ستاره ها مثلا مبلقه شما هرچی می خواین در نظر بگیرید)ادامه دادم : ب... ببین می خوای پولشو نده .. رییس فقط بهم اختار داد نگفت پولو بگیر.
گفت : میدونم ولی..
نذاشتم حرف بزنه گفتم : خواهش میکنم... لازم نیست ( لبخند)
یکم ساکت موند و گفت : باشه.. ولی فقط چون خواهش کردی!!
خندیدم و گفتم : راستی من ا/ت هستم.. کیم ا/ت
گفت : منم شوگا ...مین شوگا
ازون جا باهم خداحافظی کردیم و رفتم سمت خونه.....
۰۰۰۰۰۰
خب خب دوست داشتین؟؟
سولی زودتر رفت خونه کار داشت.
ولی امروز مشتری زیاد بود و ساعت 11 و نیم بود که دیگه تعطیل کردیم.
هوا تاریک بود و خیلی سرد. کاپشنمو پوشیدم و به سمت خونه حرکت کردم.
داشتم راه میرفتم و سرم پایین بود که خوردن به یکی.
سرمو گرفتم بالا.... اون پسره بود.
گفت : اه.. ببخشید می خواستم بیام با هم صحبت کنیم.خیلی دیر تعطیل شدید !!
تعجب کردم با من چیکار داره؟!
گفتم : آ.. کاری داشتید.. راستی دیروز..
نزاشت ادامه حرفمو بزنم و یه دسته گل و نزدیک 20 و خورده ای گل رز توش بود از پشتش دراورد و جلوم گرفت.
گفت : میدونم... پولو یادم رفت حساب کنم. راستش خبر مهمی بهم دادن و هول شدم.. مطمعنم رییست بهت گیر داده.
برای عذرخواهی اینارو برات گرفتم. و بازم ببخشید پولم برات واریز میکنم که بدی به رییست. ( لبخند)
یه لحظه محو حرفاش شدم. خیلی جذاب بود.... واییی من دارم چی میگم مثلا قرار بود خفش کنم.. ولی نمیتونم ( عشقههه عشققققق 🗿🤌)
گلو بهم داد که گفتم : ن... نیازی نبود برام گل بگیرید من حلش کردم ( با خجالت)
گفت : به هر حال... دلم نمی خواست همچین دختر زیبایی به خاطر اشتباه من ناراحت شه.
خندم گرفت و اونم خندید.
گفت : نظرت چیه برای اینکه پولو برات واریز کنم بریم یه کافه؟
گفتم : مگه الان جایی بازه؟
گفت : یه جارو میشناسم تا یه ساعت دیگه بازه!
..................
با هزار تا حرف قبول کردم که باهاش برم
رفتم نشستیم تو کافه که گفت : خب پولش چقدره؟
گفتم : گفتم******( ستاره ها مثلا مبلقه شما هرچی می خواین در نظر بگیرید)ادامه دادم : ب... ببین می خوای پولشو نده .. رییس فقط بهم اختار داد نگفت پولو بگیر.
گفت : میدونم ولی..
نذاشتم حرف بزنه گفتم : خواهش میکنم... لازم نیست ( لبخند)
یکم ساکت موند و گفت : باشه.. ولی فقط چون خواهش کردی!!
خندیدم و گفتم : راستی من ا/ت هستم.. کیم ا/ت
گفت : منم شوگا ...مین شوگا
ازون جا باهم خداحافظی کردیم و رفتم سمت خونه.....
۰۰۰۰۰۰
خب خب دوست داشتین؟؟
۵.۰k
۱۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.