دلم نیومد بخاطر اونایی که حمایت وصبر کردن میزارم ممنون♡
Part° 16
اروم و بی صدا درو باز کردم و رفتم پشتش ایستادم و گفتم..
_فکر خوبیه
یهو گرخید و تا خواست بچرخه سمتم پاش پیچ خورد و تعادلشو از دست داد، داشت با صورت میرفت تو زمین که دستشو گرفتم و کشیدمش سمت خودم که افتاد تو بغلم.. برخورد بدنامون باعث شد تعادلمو از دست بدم و برم عقب و بخورم به پنجره....
سفت گرفته بودمش و بهم زل زده بودیم... نگاهمون به سمت لب هامون رفت ... وسوسه انگیز بود.. میخواستمشون.. داشتم کم کم به لبهاش نزدیک میشدم یهو با دستایی که روی سینه هام قرار داشت بهم فشار وارد کرد و خودشو ازم جدا کرد و رفت عقب و به میزش برخورد کرد کـه جیغغ زد و چشماشو بست...
_گوشمم پاره شدد
+آیییییییی😣
_چیــشـدددد؟؟!! (نگران)
° ویو ا/ت °
برگشتم پشتمو نگاه کنم که دیدم تیغ کاتر رفته تو باسنم و شکسته ( ایییییی.. سر این سکانس موقع نوشتنش انقدر دلم ریش شد )
+اححح..لعنتی تو اینجا چیکار داری اخه..گادد درد داره
تهیونگ اومد و پشتمو نگاه کرد و دید از باسنم داره خون میاد
_چرا داره از باسنت خون میاد؟ (نگران)
+نمیبینی تیغ کاتر تو باسنم شکسته
_یا خو من از کجا ببینم وقتی به میز چسبیدی
یهو منشی اومد تو گفت...
منشی: چیشده حالتون خوبه؟
+ن زنگ بزن اورژانس بگو تیغ کاتر تو باسنم شکسته
منشی: باشه الان زنگ میزم
رفت بیرون که تهیونگ گفت..
_بزار کمکت کنم بری رو مبل
+نمیتونم پامو تکون بدم..
یهو دستاشو گذاشت رو پهلو هام و منو همونطوری که ایستاده بودم بلند کرد و برد سمت مبل... اروم منو گذاشت رو زمین، دستامو به سمت کمر مبل دراز کردم و وزنمو انداختم روی دستام.. (یعنی..جلوی مبل ایستاده و پاش رو زمینه و دستش روی کمر مبل..حالت بدنش شیب داره.. اوکی👌🏻؟) و کمکم کرد جوری که باسنم خم نشه روی مبل دراز بکشم...
+ممنون
_موچین داری؟؟
(الان همتون ی لحظه موچی خوندین ن😂)
+تو کشوی میزمه
رفت سمت میزم..
_کدوم کشو؟
+اخری.. برای چی میخوای
جوابمو نداد
_پنبه و الکل داری؟
+تو جعبه کمک های اولیه تو کنسوله
رفت و اونو برداشت و اومد جلوم زانو زد روی زمین و در جعبه رو باز کرد..
+چیکار میکنی؟؟
_میخوام تیغو در بیارم
+یااا ن نمیشه
_اونوقت چرا؟ (پسرم این چه سوالیه،میخوای لخت بچه مردمو ببینی)
+چون باید شلوارمو بکشم پایین تا در بیاری..
_(قرمز شد پیسرم😂)
+خودم در میارم.....
برو درو قفل کن
_برا چی؟ (با تعجب)
+چون نمیخوام سو ٕ تفاهم پیش بیاد
بلند شد و درو قفل کرد...
+حالا روتو کن اونور
_اوک
گردنمو به سمت باسنم چرخوندم و سعی کردم تیغو ببینم و درش بیارم....
+یاحححح
_دراوردی؟؟
+نبابا زیر باسنمه نمیتونم ببینمش
_من ک گفتم بده ب من....
+.......
(تو ذهنش) بدم ندم؟..بدم؟؟...یا ندم؟؟....
______________________________
پایان پارت 16
اروم و بی صدا درو باز کردم و رفتم پشتش ایستادم و گفتم..
_فکر خوبیه
یهو گرخید و تا خواست بچرخه سمتم پاش پیچ خورد و تعادلشو از دست داد، داشت با صورت میرفت تو زمین که دستشو گرفتم و کشیدمش سمت خودم که افتاد تو بغلم.. برخورد بدنامون باعث شد تعادلمو از دست بدم و برم عقب و بخورم به پنجره....
سفت گرفته بودمش و بهم زل زده بودیم... نگاهمون به سمت لب هامون رفت ... وسوسه انگیز بود.. میخواستمشون.. داشتم کم کم به لبهاش نزدیک میشدم یهو با دستایی که روی سینه هام قرار داشت بهم فشار وارد کرد و خودشو ازم جدا کرد و رفت عقب و به میزش برخورد کرد کـه جیغغ زد و چشماشو بست...
_گوشمم پاره شدد
+آیییییییی😣
_چیــشـدددد؟؟!! (نگران)
° ویو ا/ت °
برگشتم پشتمو نگاه کنم که دیدم تیغ کاتر رفته تو باسنم و شکسته ( ایییییی.. سر این سکانس موقع نوشتنش انقدر دلم ریش شد )
+اححح..لعنتی تو اینجا چیکار داری اخه..گادد درد داره
تهیونگ اومد و پشتمو نگاه کرد و دید از باسنم داره خون میاد
_چرا داره از باسنت خون میاد؟ (نگران)
+نمیبینی تیغ کاتر تو باسنم شکسته
_یا خو من از کجا ببینم وقتی به میز چسبیدی
یهو منشی اومد تو گفت...
منشی: چیشده حالتون خوبه؟
+ن زنگ بزن اورژانس بگو تیغ کاتر تو باسنم شکسته
منشی: باشه الان زنگ میزم
رفت بیرون که تهیونگ گفت..
_بزار کمکت کنم بری رو مبل
+نمیتونم پامو تکون بدم..
یهو دستاشو گذاشت رو پهلو هام و منو همونطوری که ایستاده بودم بلند کرد و برد سمت مبل... اروم منو گذاشت رو زمین، دستامو به سمت کمر مبل دراز کردم و وزنمو انداختم روی دستام.. (یعنی..جلوی مبل ایستاده و پاش رو زمینه و دستش روی کمر مبل..حالت بدنش شیب داره.. اوکی👌🏻؟) و کمکم کرد جوری که باسنم خم نشه روی مبل دراز بکشم...
+ممنون
_موچین داری؟؟
(الان همتون ی لحظه موچی خوندین ن😂)
+تو کشوی میزمه
رفت سمت میزم..
_کدوم کشو؟
+اخری.. برای چی میخوای
جوابمو نداد
_پنبه و الکل داری؟
+تو جعبه کمک های اولیه تو کنسوله
رفت و اونو برداشت و اومد جلوم زانو زد روی زمین و در جعبه رو باز کرد..
+چیکار میکنی؟؟
_میخوام تیغو در بیارم
+یااا ن نمیشه
_اونوقت چرا؟ (پسرم این چه سوالیه،میخوای لخت بچه مردمو ببینی)
+چون باید شلوارمو بکشم پایین تا در بیاری..
_(قرمز شد پیسرم😂)
+خودم در میارم.....
برو درو قفل کن
_برا چی؟ (با تعجب)
+چون نمیخوام سو ٕ تفاهم پیش بیاد
بلند شد و درو قفل کرد...
+حالا روتو کن اونور
_اوک
گردنمو به سمت باسنم چرخوندم و سعی کردم تیغو ببینم و درش بیارم....
+یاحححح
_دراوردی؟؟
+نبابا زیر باسنمه نمیتونم ببینمش
_من ک گفتم بده ب من....
+.......
(تو ذهنش) بدم ندم؟..بدم؟؟...یا ندم؟؟....
______________________________
پایان پارت 16
۷.۶k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.