a relis of past. p2
یک هو اونا هم شروع به دوییدن کردن انقدر تند میدوییدم که حالیم نمیشد کوچه تموم شد و به هتل رسیدم یا مونده یا ردش کردم تو همین فکر بودم که دست یکی رو روی شونم حس کردم سریع برگشتم و با دیدن یکی از اونا تمام بدنم به لرزه افتاد یک لگد زد وسط دلم که جوری درد گرفت که قابل توصیف نیست با افتادنم به زمین لباسم به طرز خجالت اوری گلی شده بود زانوم و ارنج و صورتم زخمی شده بود خودمو کشون کشون به عقب میکشیدم که یک مرد که قدش حدودا 177 بود موهاش بلند و صاف بود توی تاریکی مطلق گیر کرده بودم بین اعتماد و یا فرار هر ادم دیگه ای بود فرار میکرد منم همینو میخواستم ولی بعد دیدن پل روبروم که زیرش رودخانه هان بود متوجه عمق فاجعه شدم چون تو هواپیما اخباری توی مانیتورامون پخش شده بود
«آمار پلیس کره جنوبی نشان می دهد که نزدیک به 1000 نفر در کره جنوبی تلاش می کردند تا خود را از روی پل رودخانه هان در سئول به پائین بیاندازند و دست به خو. دک. ش. ی بزنند.» این بود و به احتمال زیاد قصد اون سه تا همین بود که منم بندازن پایین بی عقلی ترین کار ممکن رو انجام دادم سریع رفتم پیش اون مردی که اونجا وایستاده بود و گفتم
(علامت ا/ت + علامت اون مرد☆)
+اقا لطفا کمکم کنید اونا دنبالمن
☆چیشده من شمارو نمیشناسم
+اق..(مکث) جونگ کوکک شمایینننن
☆بله خودمم
+کوک کمکم کن من ارمیم امروز مهاجرت کردم کره تو راه هتل بودم که اون سه تا افتادن دنبالم
☆باشه دستمو بگیر (با چشمش به دستش اشاره کرد)
+باوشه، بازم ممنونم باورم نمیشه
(مرد اول&مرد دوم✓مرد سوم= ) شما دوتا هیچ جا نمیرین
☆یک
=هردو طلوع رو نمیبینین
☆دو
✓چی میگین؟
☆سه بدو رو پل
+باشهههه
هردو داشتن میدوییدن وسطای پل بودن که یک هو نوری از پشت سرشون زد به جلوشون برگشتن ببینن نور چیه که دیدن نوره یک موتوره داشت میامد طرف کوک
ویو کوک (همراه با فلش بک)
اون روز ماه خیلی قشنگ بود منم میخواستم قشنگ ماهو ببینم و یکم شیر موز برای خودم بخورم رفتم سوپر مارکت برای خودم شیر موز گرفتم رفتم اونور پل هان وایستادم اروم اروم از رو پل رد میشدم و به ماه نگاه میکردم و میخوردم که یک دختره داشت میامد طرفم سه نفرم پشتش با دیدن وسایل اونا فهمیدم اوعضا اصلا خوب نیست وقتی ازم کمک خواست به ذهنم رسید بدوییم پس وقتی دستمو گرفت بعد شمارشم دوییدیم یکی از اون سه تا سوار موتور شد و داشت میامد طرف من که
ویو ا/ت
بعد اینکه کمکم کرد بدوییم نور افتاد و دیدیم یک موتور داره به سمت کوک میاد سریع کوک رو هل دادم و رفتم جاش و همون طور دستمو گرفته بود و به سمت خودش کشید موتوریه موتورو ول کرد خودش پرید و از موتور پیاده شد و موتورش به پهلوم برخورد کردم و باعث کوک تعادلشو از دست بده و باهم پرتام شیم تو
«آمار پلیس کره جنوبی نشان می دهد که نزدیک به 1000 نفر در کره جنوبی تلاش می کردند تا خود را از روی پل رودخانه هان در سئول به پائین بیاندازند و دست به خو. دک. ش. ی بزنند.» این بود و به احتمال زیاد قصد اون سه تا همین بود که منم بندازن پایین بی عقلی ترین کار ممکن رو انجام دادم سریع رفتم پیش اون مردی که اونجا وایستاده بود و گفتم
(علامت ا/ت + علامت اون مرد☆)
+اقا لطفا کمکم کنید اونا دنبالمن
☆چیشده من شمارو نمیشناسم
+اق..(مکث) جونگ کوکک شمایینننن
☆بله خودمم
+کوک کمکم کن من ارمیم امروز مهاجرت کردم کره تو راه هتل بودم که اون سه تا افتادن دنبالم
☆باشه دستمو بگیر (با چشمش به دستش اشاره کرد)
+باوشه، بازم ممنونم باورم نمیشه
(مرد اول&مرد دوم✓مرد سوم= ) شما دوتا هیچ جا نمیرین
☆یک
=هردو طلوع رو نمیبینین
☆دو
✓چی میگین؟
☆سه بدو رو پل
+باشهههه
هردو داشتن میدوییدن وسطای پل بودن که یک هو نوری از پشت سرشون زد به جلوشون برگشتن ببینن نور چیه که دیدن نوره یک موتوره داشت میامد طرف کوک
ویو کوک (همراه با فلش بک)
اون روز ماه خیلی قشنگ بود منم میخواستم قشنگ ماهو ببینم و یکم شیر موز برای خودم بخورم رفتم سوپر مارکت برای خودم شیر موز گرفتم رفتم اونور پل هان وایستادم اروم اروم از رو پل رد میشدم و به ماه نگاه میکردم و میخوردم که یک دختره داشت میامد طرفم سه نفرم پشتش با دیدن وسایل اونا فهمیدم اوعضا اصلا خوب نیست وقتی ازم کمک خواست به ذهنم رسید بدوییم پس وقتی دستمو گرفت بعد شمارشم دوییدیم یکی از اون سه تا سوار موتور شد و داشت میامد طرف من که
ویو ا/ت
بعد اینکه کمکم کرد بدوییم نور افتاد و دیدیم یک موتور داره به سمت کوک میاد سریع کوک رو هل دادم و رفتم جاش و همون طور دستمو گرفته بود و به سمت خودش کشید موتوریه موتورو ول کرد خودش پرید و از موتور پیاده شد و موتورش به پهلوم برخورد کردم و باعث کوک تعادلشو از دست بده و باهم پرتام شیم تو
۵.۴k
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.