پارت ۲
پارت ۲
این سوک میخواست دست از نگاه کردن برداره اما نمیتونست
یانگ میانگ هم محوش شده بود و نمی تونست
اما بلاخره خودشون رو جمع جور کردن
مادر: ندیمه تویی ؟
این سوک : سرشو تکون داد و گفت بله .
( دوستان یانگ میانگ یه خواهر هم داره که اسمش اوکینیو بود. اکینیو دختر خیلی مغروری بود )
اوکینیو از کجاوه پیاده شد اومد توو گفت : خب اگه تو ندیمه هستی زود باش دیگه بدو بیا وسایل رو ببر چقدر گستاخی .
این سوک : بله حتما ببخشید
مادر : راستی اسم تو چیه ؟
. این سوک خودش رو معرفی کرد
شب شده بود این سوک کل خونه رو تمیز کرده و اتاق هارو مرتب کرده بود .
خیلی خسته بود به خاطر اینکه دست تنها بود نشسته بود تو حیاط .
فردا صبح شده بود این سوک از خواب بیدار شد وقتی رفت بیرون از اتاق با یانگ میانگ روبه رو شد
این سوک احترام گذاشت و گفت : سلام ارباب جوان
یانگ میانگ : سرتکون داد و گفت سلام
نظرت
فالو کن
این سوک میخواست دست از نگاه کردن برداره اما نمیتونست
یانگ میانگ هم محوش شده بود و نمی تونست
اما بلاخره خودشون رو جمع جور کردن
مادر: ندیمه تویی ؟
این سوک : سرشو تکون داد و گفت بله .
( دوستان یانگ میانگ یه خواهر هم داره که اسمش اوکینیو بود. اکینیو دختر خیلی مغروری بود )
اوکینیو از کجاوه پیاده شد اومد توو گفت : خب اگه تو ندیمه هستی زود باش دیگه بدو بیا وسایل رو ببر چقدر گستاخی .
این سوک : بله حتما ببخشید
مادر : راستی اسم تو چیه ؟
. این سوک خودش رو معرفی کرد
شب شده بود این سوک کل خونه رو تمیز کرده و اتاق هارو مرتب کرده بود .
خیلی خسته بود به خاطر اینکه دست تنها بود نشسته بود تو حیاط .
فردا صبح شده بود این سوک از خواب بیدار شد وقتی رفت بیرون از اتاق با یانگ میانگ روبه رو شد
این سوک احترام گذاشت و گفت : سلام ارباب جوان
یانگ میانگ : سرتکون داد و گفت سلام
نظرت
فالو کن
۳.۴k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.