★چند پارتی★
★چند پارتی★
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: 9
جونگکوک: بیب بیا بریم
سئویونگ:(رفت)
سئویونگ سوار ماشین شد و به مامانش نگاه میکرد و اشک میریخت
جونگکوک حرکت کرد و بنگچان رو اورد تو خونش
پایان
(اسکلتون کردم 🤣)
و بنگچان گفت 👇🏻
بنگچان: برا چی مارو اوردی اینجا؟
جونگکوک: چون قراره فامیل بشیم
بنگچان: چی؟
سئویونگ: من باهاش ازدواج میکنم
بنگچان: دختر تو خول شدی؟
سئویونگ: تنها راه نجاتش همینه (دره گوشش گفت)
بنگچان: ای خدا
جونگکوک: بیب بیا اتاقت رو بهت نشون بدم
سئویونگ:(رفت)
بنگچان:(عصبی)
جونگکوک: این اتاقته
سئویونگ: هوم
جونگکوک: خوشت نمیاد؟
سئویونگ: اره خوشم اومد 😒
جونگکوک: خوب شب چکار کنیم
سئویونگ: من نمیام هر گوری میخوای برو😒
جونگکوک: باید بیای
سئویونگ: خیله خب کجا
جونگکوک: "بار"
سئویونگ: 😒
★دوستان میدانم خیلی کم گذاشتم ولی ببخشید میرم کار دارم کارم تموم شد قول میدم بزارم★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی
pirt: 9
جونگکوک: بیب بیا بریم
سئویونگ:(رفت)
سئویونگ سوار ماشین شد و به مامانش نگاه میکرد و اشک میریخت
جونگکوک حرکت کرد و بنگچان رو اورد تو خونش
پایان
(اسکلتون کردم 🤣)
و بنگچان گفت 👇🏻
بنگچان: برا چی مارو اوردی اینجا؟
جونگکوک: چون قراره فامیل بشیم
بنگچان: چی؟
سئویونگ: من باهاش ازدواج میکنم
بنگچان: دختر تو خول شدی؟
سئویونگ: تنها راه نجاتش همینه (دره گوشش گفت)
بنگچان: ای خدا
جونگکوک: بیب بیا اتاقت رو بهت نشون بدم
سئویونگ:(رفت)
بنگچان:(عصبی)
جونگکوک: این اتاقته
سئویونگ: هوم
جونگکوک: خوشت نمیاد؟
سئویونگ: اره خوشم اومد 😒
جونگکوک: خوب شب چکار کنیم
سئویونگ: من نمیام هر گوری میخوای برو😒
جونگکوک: باید بیای
سئویونگ: خیله خب کجا
جونگکوک: "بار"
سئویونگ: 😒
★دوستان میدانم خیلی کم گذاشتم ولی ببخشید میرم کار دارم کارم تموم شد قول میدم بزارم★
#جونگکوک #فیک_از_جونگکوک #فیک #داستان #بی_تی_اس
۴.۱k
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.