پارت12

_رفتم جعبه کمک های اولیه رو آوردم و درحال باند پیچی بودم که نگاه سنگینی رو خودم احساس کردم اما کاری نکردم

+وای چقدر خوشگل بود مهوش شده بودم که به خودم اومدم جیمین خودتو جمع کن تو یه مافیایی یه مافیای معروف دستم سوزش بدی کرد که یه آخ کوچیکی گفتم

_وای حتما دردش کرد شروع کردم به فوت دادن

+حتی وقتی فوت میداد هم خوشگل تر میشد وای با هر بار فوت دادن داشتم تحریک میشدم که پرسید

_دیگه کی کنسرت دارید

+ما معلوم نیست باید کمپانی بگه

_اها پس ران چی

+ران فردا باید بریم واسه فیلم برداری

_اها جیمین

+اولش ارباب دومش چیه

_میشه منم بیام

+کجا؟

_سر فیلم برداری

+اره بیا ولی تو دستو پا نباش

_چشمام برق زد و از خوشحالی جیغ کشیدم جیمین رو به کردم

+وای چه کیوت بود به خودم اومدم گفتم چیکار می‌کنی

_او ببخشید یه لحظه زوق زده شدم

+اشکال نداره دیگه تکرار نشه الآنم برو تو اتاقت بخاب صبح بیدارت میکنم

_نِ سومونیم رفتم بیرون و تو راه رو جیغ می‌کشیدم که صداش اومد

+جیغ نکش

_چشم رفتم اتاقم لباسام رو عوض کردم یه دوش گرفتم لباس برام آورده بودن لباس خواب پوشیدم رفتم تو رختخواب چراغ رو خاموش کردم و به فکر ردا بودم که چشمام گرم خواب شد و خوابیدم