part:²
part:²
یهو دختره گفت
ی:ایش هر.زع
وای من از این کلمه خیلی بدم میاد هرچی دوست دارن بگن به جز این کلمه
برگشتم سمتش و با نگاه ترسناکی نگاش کردم و گفتم
+دلت میخواد بمیری
ی:توعه جوجو منو میخوای بزنی
بچه ها زدن زیر خنده که بهشون نگاه کردم که ساکت شدن
انگشت اشارمو به صورت تهدید آمیز تکون دادم و رو به بچه ها گفتم
+بعدا به حساب شما میرسم
انگار ریدن به خودشون
دیدم هیون داره نگاه میکنه
رفتم نزدیک دختره که لوس بازی در آورد منم گفتم
+والا من ۳ روز پیتزا بخورم روز چهارم ببینم حالم بهم میخوره نمیدونم تو چرا انقدر گوه بقیه رو میخوری سیر نمیشی
بچه ها زدن زیر خنده
یهو موهامو کشید
من خیلی رو موهام حساسم
منم موهاشو گرفتم و بعد با پا زدم به زانوش که خورد زمین و رفتم و کنارش گفتم
+دیگه از این گوه خوریا نکنیا
بعد رفتم به سمت کلاس
ویو هیونجین
زنگ خورده بود رفتم داشتم میرفتم به سمت دکه رفتم که صدای بچه ها شنیدم کنارشون زدم و دیدم لونا داره یوری رو میزنه
وای چه خفنه داشتم حال میکردم باید براش قلدری کنم ببینم میتونه مثل این جواب بده
دیدم بعد دعوا رفت
اوه اوه رید روی یوری
رفتیم کلاس و کلاس شروع شد
زنک بعدی ورزش داشتیم
و رفتیم آماده شدیم تا ورزش کنیم
داشتیم از کلاس میرفتیم که لونا گفت
+هعی هیونجین ابت یادت رفت
_اها میشه بیاری
+باشه
رفتیم ورزش و داشتیم توپ بازی میکردیم که یکی از بچه ها گفت
یه خری:لونااا
لونا برگشت سمتش که توپ خورد تو سر لونا و افتاد زمین و چون توپ سفت بود سر لونا زخم شد
ویو لونا
برگشتم دیدم اون یه پسره که اسمش جین بود
ج:ههههه حقتههه
+وای به حالت اگه فرار کنی
دوییدم سمتش و اونم فرار میکرد منم عقبش بودم بچه ها هم داشتن نگاه میکردن ولی یهو وایسادم حالم بد شد و سیاهی...
امیدوارم خوشتون بیاد 💜😈
یهو دختره گفت
ی:ایش هر.زع
وای من از این کلمه خیلی بدم میاد هرچی دوست دارن بگن به جز این کلمه
برگشتم سمتش و با نگاه ترسناکی نگاش کردم و گفتم
+دلت میخواد بمیری
ی:توعه جوجو منو میخوای بزنی
بچه ها زدن زیر خنده که بهشون نگاه کردم که ساکت شدن
انگشت اشارمو به صورت تهدید آمیز تکون دادم و رو به بچه ها گفتم
+بعدا به حساب شما میرسم
انگار ریدن به خودشون
دیدم هیون داره نگاه میکنه
رفتم نزدیک دختره که لوس بازی در آورد منم گفتم
+والا من ۳ روز پیتزا بخورم روز چهارم ببینم حالم بهم میخوره نمیدونم تو چرا انقدر گوه بقیه رو میخوری سیر نمیشی
بچه ها زدن زیر خنده
یهو موهامو کشید
من خیلی رو موهام حساسم
منم موهاشو گرفتم و بعد با پا زدم به زانوش که خورد زمین و رفتم و کنارش گفتم
+دیگه از این گوه خوریا نکنیا
بعد رفتم به سمت کلاس
ویو هیونجین
زنگ خورده بود رفتم داشتم میرفتم به سمت دکه رفتم که صدای بچه ها شنیدم کنارشون زدم و دیدم لونا داره یوری رو میزنه
وای چه خفنه داشتم حال میکردم باید براش قلدری کنم ببینم میتونه مثل این جواب بده
دیدم بعد دعوا رفت
اوه اوه رید روی یوری
رفتیم کلاس و کلاس شروع شد
زنک بعدی ورزش داشتیم
و رفتیم آماده شدیم تا ورزش کنیم
داشتیم از کلاس میرفتیم که لونا گفت
+هعی هیونجین ابت یادت رفت
_اها میشه بیاری
+باشه
رفتیم ورزش و داشتیم توپ بازی میکردیم که یکی از بچه ها گفت
یه خری:لونااا
لونا برگشت سمتش که توپ خورد تو سر لونا و افتاد زمین و چون توپ سفت بود سر لونا زخم شد
ویو لونا
برگشتم دیدم اون یه پسره که اسمش جین بود
ج:ههههه حقتههه
+وای به حالت اگه فرار کنی
دوییدم سمتش و اونم فرار میکرد منم عقبش بودم بچه ها هم داشتن نگاه میکردن ولی یهو وایسادم حالم بد شد و سیاهی...
امیدوارم خوشتون بیاد 💜😈
۶.۷k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.