خیلی این شعر به دلم نشسته
خیلی این شعر به دلم نشسته
گاهی بهانه ی هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضی ام به هر چه تو میخواهی
ترجیح میدهی چه کسی باشم ؟
من خام بودمو تو پرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که روبرویه تو میخواند
جز یک نوار پر شده چیزی نیست
دیوار دور خانه من چینیست
دار و ندارم آنچه که میبینیست
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزئینیست
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه میسازم
هر روز پیش چشم برادرها
خود را درون چاه می اندازم
من سالهای سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یک بار هم که آمده ای ما را
مهمان به قهوه ی قجری کردی
از هرشبه بدونه تو بیزارم
از وهم ها و اینهمه اِنکارم
این حرف نشانه سودا نیست
من حدس میزنم که جنون دارم
گاهی بهانه ی هوسی باشم
یا پشت میله ی قفسی باشم
من راضی ام به هر چه تو میخواهی
ترجیح میدهی چه کسی باشم ؟
من خام بودمو تو پرم کردی
با اینکه از تو خاطره ام خالیست
مردی که روبرویه تو میخواند
جز یک نوار پر شده چیزی نیست
دیوار دور خانه من چینیست
دار و ندارم آنچه که میبینیست
غیر از خودت که واقعیت داری
هر آنچه دیده ام همه تزئینیست
من یوسفم که برای تماشایت
با حبس با توطئه میسازم
هر روز پیش چشم برادرها
خود را درون چاه می اندازم
من سالهای سال از این خانه
بیرون نرفته ام که تو برگردی
یک بار هم که آمده ای ما را
مهمان به قهوه ی قجری کردی
از هرشبه بدونه تو بیزارم
از وهم ها و اینهمه اِنکارم
این حرف نشانه سودا نیست
من حدس میزنم که جنون دارم
۵.۳k
۲۸ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.