عشق مافیایی
عشق مافیایی
پارت ۴
ویو ات
رفتم پیشش،هی دو گفت که رئیس کارم داره. آخجون بالاخره می تونم رئیس رو ببینم😍
گفتم:
ات: کجا برم؟
هی دو : برو تو اتاق مخصوص
ات : باشه
رفتم تو اتاق ، کلا سرم پایین بود ، درو پشت سرم بستم و رومو اونوری کردم...
ویو جیهوپ:
به هی دو گفتم که بهش بگه بیاد تو اتاق مخصوص ( بچه ها اگر نمی دونید بگم که اتاق مخصوص یه اتاقه که برای مشتری های خاصه و کار های مهم رو اونجا انجام میدن)
و خودم رفتم اونجا.۲ دقیقه بعد اومد تو، سرش پایین بود،درو پشت سرش بست و روشو کرد اینور یه لحظه با تعجب نگاهم کرد و گفت:
ات: رئیس شمایین؟
جیهوپ:آره
ات:منو صدا زدین؟
جیهوپ: آره... بیا بشین کارت دارم
ویو ات یه لحظه تعجب کردم...همونی بود که ازش سفارش گرفتم، ازش پرسیدم که رئیس شمایین؟
اونم گفت آره، بعد هم گفت که بشینم و اینکه کارم داره.
یعنی چی کار داره؟(نگران)
آروم رفتم جلو و رو به روش نشستم.
یهو گفت...
با اینکه شرط ها نرسیده بود...
ولی خب😔
می دونم بد شده ولی مجبورین تحمل کنین دیگه😈😁
پارت ۴
ویو ات
رفتم پیشش،هی دو گفت که رئیس کارم داره. آخجون بالاخره می تونم رئیس رو ببینم😍
گفتم:
ات: کجا برم؟
هی دو : برو تو اتاق مخصوص
ات : باشه
رفتم تو اتاق ، کلا سرم پایین بود ، درو پشت سرم بستم و رومو اونوری کردم...
ویو جیهوپ:
به هی دو گفتم که بهش بگه بیاد تو اتاق مخصوص ( بچه ها اگر نمی دونید بگم که اتاق مخصوص یه اتاقه که برای مشتری های خاصه و کار های مهم رو اونجا انجام میدن)
و خودم رفتم اونجا.۲ دقیقه بعد اومد تو، سرش پایین بود،درو پشت سرش بست و روشو کرد اینور یه لحظه با تعجب نگاهم کرد و گفت:
ات: رئیس شمایین؟
جیهوپ:آره
ات:منو صدا زدین؟
جیهوپ: آره... بیا بشین کارت دارم
ویو ات یه لحظه تعجب کردم...همونی بود که ازش سفارش گرفتم، ازش پرسیدم که رئیس شمایین؟
اونم گفت آره، بعد هم گفت که بشینم و اینکه کارم داره.
یعنی چی کار داره؟(نگران)
آروم رفتم جلو و رو به روش نشستم.
یهو گفت...
با اینکه شرط ها نرسیده بود...
ولی خب😔
می دونم بد شده ولی مجبورین تحمل کنین دیگه😈😁
۴.۴k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.