فیک کوک ( جدایی ناپذیر) ادامه پارت ۴۷
از زبان ا/ت
گفتم : لطفاً حوصله دردسر ندارم
جین گفت : خب هرجور که تو بخوای... راستی طرفدارای زیادی پیدا کردی
گفتم : آره.. هرجا میرم یکی هست که بشناستم
خندیدیم گفت : چطوره بریم تو باغ یکم هوامون عوض بشه
حرفش رو تایید کردم رفتیم تو باغ درحال قدم زدن بودیم که جونگ کوک از نا کجا آباد جلومون ظاهر شد ترس برم داشت که دعوا نکنن یه دفعهای...جین رفت و با لبخند جلوی جونگ کوک وایستاد و گفت : سلام.. آقای رییس
با یه لحن تمسخر آمیزی اینو گفت
جونگ کوک سعی میکرد آروم باشه اما معلوم بود عصبیه
جونگ کوک خنده عصبی کرد و گفت : اون روز میرسه بالاخره جناب کیم سوکجین
بدون نگاه به من از کنارم رد شد و رفت
گفتم : لطفاً حوصله دردسر ندارم
جین گفت : خب هرجور که تو بخوای... راستی طرفدارای زیادی پیدا کردی
گفتم : آره.. هرجا میرم یکی هست که بشناستم
خندیدیم گفت : چطوره بریم تو باغ یکم هوامون عوض بشه
حرفش رو تایید کردم رفتیم تو باغ درحال قدم زدن بودیم که جونگ کوک از نا کجا آباد جلومون ظاهر شد ترس برم داشت که دعوا نکنن یه دفعهای...جین رفت و با لبخند جلوی جونگ کوک وایستاد و گفت : سلام.. آقای رییس
با یه لحن تمسخر آمیزی اینو گفت
جونگ کوک سعی میکرد آروم باشه اما معلوم بود عصبیه
جونگ کوک خنده عصبی کرد و گفت : اون روز میرسه بالاخره جناب کیم سوکجین
بدون نگاه به من از کنارم رد شد و رفت
۹۵.۹k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.